۱۲ پاسخ

عزیزم قدیم با الان فرق داشته هر خونه ای ۳ ۴ تا بچه بوده بعد انقدر دست به سینه بچه نبودن اهمیت نمیدادن اندازه ما یا غذا جدا درست نمیکردن کلا سبک زندگی فرق داشته

وای چه همه دلا پر😫😫😫😫من انقدر غر میزنم اخرش خودم اروم میشم🙂😑😚😐

وااای خواهر همه همینیم
من با اینکه خونه مادرشوهرم هستن و اونا خیلی کمکم میکنن امروز داشتم از خستگی میمردم دلم میخواست بزنم زیر گریه و تنها تنها برم خونه مامانم
فقط دلم بغل مامان خودمو میخواست 😭😭😭😭😭

وای گفتی خواهر منم دوسه روز دخترم خیلی اذیت میکنه همش گریه میکنه منم پریودم هستم اعصابم داغون این دخترمنم همش گریه میکنه این روزا کاریم از دستم برنمیادبراش دلم کباب میشه گریه میکنه
دیگه عصبی میشم خودمو میزنم میشینم گزیه میکنم

قدیما اینقدر حساسیت بی خود نبود همش استرس الکی
منکه بچه هامو به سبک قدیم بزرگ‌ کردم

فکر میکردم فقط منم که خسته میشم و بعضی وقتا کم میارم از بی‌خوابی و خستگی
خسته نباشید دلاورا حق دارین
واقعا سخته به نظرم سخت ترین دوران موقعه ایه که راه میرن چه چهار دست و پا دست کامل

اتفاقا شوهرم میگ زنای الان قوی ترن
با شکم پاره میرن بیمارستان چندروز واسه زردی بچه
کولیک داره اینو بخور اونو نخور تا صبح بچه بچرخون تو خونه ک دل دردش خوب شه
من خودم دهنم سرویس شد دخترم ۴۵ روز زردی داشت اینقد سردی خوردم نشست ب استخونام بیمارستان رفتم دستگاه اوردم خونه
قدیم میزاییدن هیچ دردسری هم نداشتن بچه اولی هوای بقیه رو داشته
خواهرشوهرم میگ بچه ها گریه میکردن من بغلشون میکردم ساکتشون میکردم

خداییش قدیمیه چجور چند تا چندتا میوردن منم همیشه میگم
این دوتا وروجک اشک منو دراوردن هزار ماشالله

دقیقاااااااا

واقعا منم خیلی خسته ام بعضی روزا که میشینم گریه میکنم فکر میکنم کم اوردم

دقیقاااا مث من منم میگفتم ۴تا
الان میگم همین یکی بسمه 😶

اعصاب نمونده برامون خواهر

سوال های مرتبط