۱۹ پاسخ

دقیقا منم همیشه میزارم تو اتاقش راحت باشه
قسمت های که وسایل خطرناک داره چسب زدم نتونه باز کنه

اشتباهه این ک بیشتر حساس میشن دربازباشع وسایل خطرناک بردارین بعد یع مدت براشون عادی میشه دیگع

از همون اولم در اتاقا باز بود.

منم همه ی اتاق ها بغیر از اتاق خودش باز بودن
ک هفته ی قبل دیدم فایده نداره اتاق خودشم درشو باز کردم ولی کشوهای کمدشو رو چسب زدم ک نریزه بیرون

چون میدونم‌ اکر دستش ب لباساش برسه ب اتاق خودش قانع نیست حتی تو آشپزخونه هم میاره 🤦‍♀️😅

سلام مونا جان
کار خیلی خوبی کردی چقدر هم خوشحاله جیگر خانم😍😍😍😄😄
من از اول هیچ جای خونمون قفل نکردم وسایل های خطرناک و جمع کردم و اونایی رو هم که جمع نکردنی بود گذاشتم گوشه موشه ای که بهش دسترسی نداشته باشه و الان کاملا عادت کرده

ای جان ماشالله بهش

خونه ما ک همه درها به روش بازه بجز در دسشویی و حمام

من همیشه در بازه همیشه هم به هم می‌ریزه شب مرتب میکنم

آره درست میگی دختر منم دیگه هیچ نقطه ای تو خونه خودم و مامانم نمونده که بهم نریخته باشه و وقتی میریم مهمونی خیلی با ادب فقط پیش خودم میشینه و اصلا فضولی نمیکنه خداروشکر

اگه وضعیت اتاق منو ببینی انگار بمب زدن. علاوه بر کشوها بالشت و پتو هم میریزه دیگ کم میارم جمع نمیکنم🤣🤦🏻‍♀️

بله درست

پسر منم می‌ره تو اتاقا کشوهای لباسارو باز می‌کنه همه رو می‌ریزه

من از همون اول همه خونه رو واسش امن کردم و اجازه دادم در هر کمد و کابینتی که دوست داره رو باز کنه منتهی الان مشکلمون اینه که دیگه همه خونه واسش تکراری شده و حوصلش سر میره

هرچی نزاری بیشتر ترغیب میشن ب کاری ک ببینن چیه
یه جاییم برن مث ندیدا حمله میکنن...
تخت دخترمنم مث براشمابود اون‌کشوی سه تاییو هفته پیش گذاشتم زمین
چون میخاس بره توتختش بیاد ازرونرده میخاس بره بیادمیترسیدم بیفته
گذاشتم پایین حالا یا پایه بگیرم بزنم‌بشه دراور یاهمینجوربمونه انقد ذوق داشت شباهم‌میخابه..
فقط اون نرده سمت بیرونوبایدبدی پایین رو اون اهنشم ک بیرون میمونه یه محفظی چیزی بزنی

تصویر

خواهر من یکساله خونم جمه مسجده هیچ لوازم خطری ندارم حتی اون اوایل ک تازه میخاس یادبگیره ازمبل بالابره تک نفره هارو سمت دیوار گذاشته بودم
جلوی سه نفره هابالشت میزاشتم ک افتاد بیفته روش درهیچ جامونم بسته نیس کلا
دخترمم زودعادت کرد چیا خطرناکه
درای کابینتا با پارچه بلندبستم
کشوهای تختم نزدم ولی توشم چیزی نیس لباسه میریزه
انقدریخت یه مدت خسته شد دیگ دست نمیزنه میبنه چیزی نیس

سلام دختر چ جوری می خوابونیش
من می خوام دیگه رو پا نخوابونمش🥺

من از اول کلا راحت گذاشتمش.. تا حالا نشنیده بودم در رو رو بچه ببنده آدم.. اولین بار شنیدم 😅😅
چقدر خودتون و بچه رو عذاب دادین 🤕

چقد سخت گرفتی به بچه
قبل سینه خیز کل خونه باید امن باشه حتی کابینت که هرجا دوست داره بره بازی کنه.تا الان چجوری سرگرمش میکردی؟

پسرمن پاش برسه تو اتاق چنددقیقه بعد خونه میشه انباری.

سوال های مرتبط

مامان ریحانه مامان ریحانه ۲ سالگی
سلام مامانا خدا قوت
مامانایی که بچه های نزدیک دو سال دارید و واردید به بحث روانشناسی کودک به راهنمایی و کمکتون نیاز دارم❤🌹

دختر من از وقتی که راه افتاده یعنی یکسالگی بشدت شلوغ و پرتحرک هست و باید به همه چی دست بزنه و تجربه کنه چه تو خونه چه تو ماشین چه تو مهمونی  سعی کردیم خونه رو کاملا بی خطر و امن کنیم براش مبلمان و تمام صندلی ها رو کلا جمع کردیم چون میرفت از روشون میپرید پایین و به خودش آسیب میزد. باز از دل یه کار یا وسیله بی خطر یه کار خطرناک در میاره! از ۱۸ ماهگی تا الان هم شدت شلوغی ش بیشتر شده اصلا خودش تنهایی با اسباب بازی هاش مشغول نمیشه مدام باید یکی پیشش باشه باهاش بازی کنه وابستگیش هم به ما زیاده هر جا میرم باید دستمو بگیره باهام بیاد حتی داخل سرویس توضیح منطقی هم میدم که میرم و برمیگردم باز تنهاش بذارم دنبالم میدوه و وحشتناک گریه میکنه هشتاد درصد مواقع هم در حال نق زدن و گریه و بهانه گیری هست بدون اینکه گرسنه یا تشنه یا مریض باشه تو پوشک بستن و لباس پوشیدن هم اصلا همکاری نمیکنه گریه میکنه و فرار میکنه تو همون ده ثانیه هم که فرار میکنه بعضا سریع رو فرش جیش میکنه !!بیرون هم میبریم که انرژیش تخلیه بشه باز خونه اومدنی همش در حال گریه هست تو جمع ها هم با بچه ها زیاد بازی نمیکنه بیشتر میره سمت وسیله های اطراف. در حد پنجاه کلمه و پشت سرهم یکی دو کلمه فعل و فاعل حرف میزنه ولی اکثرا دلیل گریه هاشو نمیگه.این کاراش استرس منو هم بشدت زیاد کرده
با شلوغکاری و ریخت و پاشش زیاد مشکل ندارم مشکلم با نق و گریه هاشه

سوالم اینه که تجربه مشابهی داشتید؟ راهکاری دارید لطف کنید؟بعد از چه مدت گریه هاش کمتر میشه؟ 
مامان ریحانه مامان ریحانه ۲ سالگی
سلام مامانا خدا قوت
مامانایی که بچه های نزدیک دو سال دارید به راهنمایی و کمکتون نیاز دارم❤🌹
دختر من از وقتی که راه افتاده یعنی یکسالگی بشدت شلوغ و پرتحرک هست و باید به همه چی دست بزنه و تجربه کنه چه تو خونه چه تو ماشین چه تو مهمونی  مثلا مبلمان و تمام صندلی ها رو کلا جمع کردیم چون میرفت از روشون میپرید پایین و به خودش آسیب میزد از ۱۸ ماهگی تا الان هم شدت شلوغی ش بیشتر شده اصلا خودش تنهایی با اسباب بازی هاش مشغول نمیشه مدام باید یکی پیشش باشه باهاش بازی کنه وابستگیش هم به ما زیاده هر جا میرم باید دستمو بگیره باهام بیاد حتی داخل سرویس توضیح منطقی هم میدم که میرم و برمیگردم باز تنهاش بذارم دنبالم میدوه و وحشتناک گریه میکنه هشتاد درصد مواقع هم در حال نق زدن و گریه و بهانه گیری هست بدون اینکه گرسنه یا تشنه یا مریض باشه تو پوشک بستن و لباس پوشیدن هم اصلا همکاری نمیکنه گریه میکنه و فرار میکنه بیرون هم میبریم که انرژیش تخلیه بشه باز خونه اومدنی همش در حال گریه هست تو جمع ها هم با بچه ها زیاد بازی نمیکنه بیشتر میره سمت وسیله های اطراف. در حد پنجاه کلمه و پشت سرهم یکی دو کلمه فعل و فاعل حرف میزنه ولی اکثرا دلیل گریه هاشو نمیگه.این کاراش استرس منو هم بشدت زیاد کرده

سوالم اینه که تجربه مشابهی داشتید؟ راهکاری دارید لطف کنید؟بعد از چه مدت گریه هاش کمتر میشه؟ 
مامان ریحانه مامان ریحانه ۲ سالگی
سلام مامانا خدا قوت
مامانایی که بچه های نزدیک دو سال دارید به راهنمایی و کمکتون نیاز دارم❤🌹
دختر من از وقتی که راه افتاده یعنی یکسالگی بشدت شلوغ و پرتحرک هست و باید به همه چی دست بزنه و تجربه کنه چه تو خونه چه تو ماشین چه تو مهمونی  مثلا مبلمان و تمام صندلی ها رو کلا جمع کردیم چون میرفت از روشون میپرید پایین و به خودش آسیب میزد از ۱۸ ماهگی تا الان هم شدت شلوغی ش بیشتر شده اصلا خودش تنهایی با اسباب بازی هاش مشغول نمیشه مدام باید یکی پیشش باشه باهاش بازی کنه وابستگیش هم به ما زیاده هر جا میرم باید دستمو بگیره باهام بیاد حتی داخل سرویس توضیح منطقی هم میدم که میرم و برمیگردم باز تنهاش بذارم دنبالم میدوه و وحشتناک گریه میکنه هشتاد درصد مواقع هم در حال نق زدن و گریه و بهانه گیری هست بدون اینکه گرسنه یا تشنه یا مریض باشه تو پوشک بستن و لباس پوشیدن هم اصلا همکاری نمیکنه گریه میکنه و فرار میکنه بیرون هم میبریم که انرژیش تخلیه بشه باز خونه اومدنی همش در حال گریه هست تو جمع ها هم با بچه ها زیاد بازی نمیکنه بیشتر میره سمت وسیله های اطراف. در حد پنجاه کلمه و پشت سرهم یکی دو کلمه فعل و فاعل حرف میزنه ولی اکثرا دلیل گریه هاشو نمیگه.این کاراش استرس منو هم بشدت زیاد کرده

سوالم اینه که تجربه مشابهی داشتید؟ راهکاری دارید لطف کنید؟بعد از چه مدت گریه هاش کمتر میشه؟