۲۲ پاسخ

شوهر من که اصلا دو دقیقه بهش میسپارم که نه بهش میگم حواست به بچه باشه من برم یه دوش بگیرم یعنی از اولش که پا میزارم حموم شوهرم داد و بی داد سر دخترم بعد میبینم دخترم داره گریه میکنه از ته گلو منم تو حموم داد و بیداد میکنم چه خبره یکسره سر بچه داد و بی داد میکنی حالا فکر کن من بسپارم بهش برم بیرون

باز خوبه نگه میداره شوهر من که هر قبرستونی بخام برم یا میگه نه یا میگه ماهم باهات میایم آنقدر دق میده

چهارررر ساعت
والا خوبه خواهر خب باید چیکار میکرده بنده خدا
والا منم دخترم صب تا شب تلویزیون میبینه و خودش بازی کنه مگه وگرنه من که مادرم حوصله بازی ندارم اونم چهار ساعت چ انتظاری داری هااا

حالا من حوصله بازی ندارم ولی شوهرم وا مصیبتا انگار میشه هم سن پسرم .کودک درونش فعال فعال

من ۸ روز رفتم‌کربلا شوهرم بنده خدا و مادرم دخترمو نگه داشتن

خدا نکنه من جایی کار داشته باشم دنبالم میان ی لنگه پا همون حوالی می‌مونن تا من برگردم همینقدر چسبونک

شوهرمن بازی زیادنمی کنه بیشتروقتی حوصله ندارم می برش بیرون پارک یاپیش دوستاش قهوه می خوره دورش میزنه تامن زنگ بزنم میارش وگرنه توخونه حوصله بازی زیادنداره امابرم جایی بیکارباشه می گیرش برام تابیام یااوناهم میرن دورمیزنن

به هیچ عنوان

من به میگمش غذای کیان بده دومین قاشق گذاشت دهنش میگه دیگه سیر شد نمیخوره حالا کیان گریه گریه گشنمه میگه نخور ایقد دلت درد میاد🫡🫡🫡

همسر منم یا برش میداره میبره با خودش بیرون یا خانه بازی خونه بمونه نهایت نیم ساعت برج هیجان اینا بازی کنند و بپر بپز اونم کارتون میزار.الان دارم میمیرم از گلو درد سردرد بدن درد.رایانم مریض و سرفه میکنه ابریزشم گرفته ولی نمیخوابه اصلا‌.عصبیم هیشکی نیست نگهش داره من یکم‌استراحت کنم😓نه آب گرم میخوره نه چایی نه سوپ منو دیوانه کرد واقعا.خسته شدم از دستش.همش مریض همش رو مخ موقع مریَضیش.با این جون بی جونم پاشدم سوپ پختم لبم نزد اعصابم ریخت بهم.انقد اینطور طول میکشه تا خوب بشه.

همسر منم یا برش میداره میبره با خودش بیرون یا خانه بازی خونه بمونه نهایت نیم ساعت برج هیجان اینا بازی کنند و بپر بپز اونم کارتون میزار.الان دارم میمیرم از گلو درد سردرد بدن درد.رایانم مریض و سرفه میکنه ابریزشم گرفته ولی نمیخوابه اصلا‌.عصبیم هیشکی نیست نگهش داره من یکم‌استراحت کنم😓نه آب گرم میخوره نه چایی نه سوپ منو دیوانه کرد واقعا.خسته شدم از دستش.همش مریض همش رو مخ موقع مریَضیش.با این جون بی جونم پاشدم سوپ پختم لبم نزد اعصابم ریخت بهم.انقد اینطور طول میکشه تا خوب بشه.

باز خوبه قبول می‌کنه بچه رو نگه داره شوهر منکه حتی قبول نمیکنه

آره بابا من پسرم‌کوچولو بود یکی دو ساعت می سپردم به باباش می اومدم می دیدم خودش خوابیده بچه کل خونه رو ترکونده. می‌گفتم آخه نمی گی بچه یه بلایی سر خودش بیاره می گیری می خوابی؟ نیومده باید خونه تمیز می کردم

من گاهی بعد از ظهر که سرکارم همسرم بچه رو نگه می داره...بیشتر لگو بازی میکنه

بازن خوبه نگه میداده شوهر من اصلا نگه نمیداره کلی باید التماس کنم بعدم که نگه میداره نه غذا بهش میده نه باهاش بازی میکنه همش با گوشیشه. منم گفتم دومی را نمیارم چون کمکم نیستی

بازن خوبه نگه میداده شوهر من اصلا نگه نمیداره کلی باید التماس کنم بعدم که نگه میداره نه غذا بهش میده نه باهاش بازی میکنه همش با گوشیشه. منم گفتم دومی را نمیارم چون کمکم نیستی

شوهر شما باز خوبه کارتون گذاشته شوهر من شبا بادختر م دعوا میکنه بخاطر تلویزیون میگه من فلم نگاه میکنم دخترم کارتون میخاد اگه بگم توروخدا بابچه ها بازی کن از حال میدوه باهاشون تااطاق دیگه تموم خسته میشه ولی خودم حوصله بازی ندارم شب وروز براشون کارتون میزارم

شوهر منم اصن بچه رو نگه نمیداره اصن بلد نیس منم همش غر میزنم یکم حداقل با یچه بازی کن انگار نه انگار پسرمم پیشش اصن نمیمونه

شوهر منم اسونترسن راه کارتون رو انتخاب میکنه دقیقا هم میگه دومی انگل خان بمون بعدی بیارم

شوهر منم همین کار رو میکنه ..
الان تلویزیون رو قط کردم یه ساعت رفتم آرایشگاه اومدم
دیدم خودش خوابه بچه هاا سر کابینت

شانس هم داره ، حالا من یه ثانیه ولشون کنم سر هم یه بلا میارن

😂😂😂😂😂بچه بیدار پدر خواب منم از صبح دانشگاه بودم الان پسرمو اوردم خانه بازی

هرگز

سوال های مرتبط