خانومای نیشابوری روانشناس و مشاور خوب سراغ ندارین ؟
احساس میکنم واقعا نیاز دارم
امروز رفتم حموم اومدم دیدم دخترم نیس
شوهرم بدون اینک بمن بگه برده بودتش طبقه پایین خونه مادرشوهرم
واقعا بهم میریزم چن بار بهش گفتم هنوز سنی نداره ک تنها ببریشی بگو باهم بریم ولی نمیفمه

خدا از قوم شوهر نگذره بچه شیرخوار اخه دور نمیکنن از مادر
منم این قضیه ناراحتم میکنه

گذشته رو تو گذشته بذار بمونه. اما تعقل و احتیاط رو همیشه با خودت داشته باش.. سخت نگیر تا زندگی هم بهت سخت نگیره.
همسرت ، پدر دخترته. اجازه بده حتی فقط وقت خنده هاش، باهاش ارتباط داشته باشه.. الان شاید متوجه نشی، اما سن نوجوانی دخترت ب این محبت پدر دختری نیاز خواهی داشت.

مگه خانواده شوهرت اذیت میکنن؟ خب ببره چی میشه مگه.
بده بهشون ی چند ساعت نگه دارن خودت استراحت کن بابا سخت نگیر

عزیزم سخت نگیر .
بچه ی اولته؟؟ من سر بچه ی اولم خیلی حساس بودم یهو میبردتش ...الان ک دومی دارم میگم چقدر خوبه که اونا هستن پسرم می‌تونه بره و من به دخترم و خودم برسم ..اون تایم به خودت و کارهای خونه برس ..به طبقه فاصله ک‌چیزی نیست گلم سخت نگیر

کاش شوهرم پسر من وببره خونه باباش تا شب نیاره استراحت کنم
بزار ببره چکارش داری خب نوه اونام هس