۱۵ پاسخ

اتفاقا چه بهتر که نباشن

تلوزیون ‌، اسباب بازی . ریخت و پاش خونه .و ....
نمیفهمیم کی شب شد .

من هزار‌کیلومتر از مادرم دورم و خواهرم فرانسه هست.مادرشوهرمم دوره هفته ای یه بار شام میریم. بچه رفلاکسی که تا ۷ماهگی فقط تو ماشین شیرخورد و خوابید. چندبار شوهرم پشت فرمون خوابش برد زدیم به درودیوار. آلرژی شدید به همه چی حتی برنج و گندم. کولیک شدید رفلاکس. نوار مغز گرفتم. اندوسکوپی بردم. شده بود روزی ۳بارم دکتر میبردیم. خیلی سخت بود و همه اینها تنهایی بود. مجرای اشکش بسته بود عملش کردیم. ۳بار تاحالا تو بغلم بیهوشش کردن. ادم وقتی مجبور بشه قوی میشه

کلا تایمونو پر میکنه خونه ام که افتضاح .به کل فامیل و اشنا گفتم ۲ ساعت قبل امدن بهم بگن برق و باد خونه رو برق بندازم 🤣🤣

من تنهام تو اپارتمان دائم بازی میکنم و شیر میخونیم و هرزگاهی کلیپ کوتاه کودکانه می زارم چون اصلا برنامه کودک دوست نداره...یه روز عصر مارک یبار خانه کودک..یبار پاساژ گردی و پله برقی دوست داره ..میبرم فروشگاه میشینه تو ماشین هایی که کرایه میدن و میرم خرید باهاش دوستداره...و خانواده مم ۱ساعت راه دارن..مثلا الان بعد ۲۰ روز رفتیم ۲شب خونه خواهرم..من ماهی یبار بزور میرم خونه مادرم و خانواده شوهرمم دورن ۶ماه یبار

حالا من برعکس توام اصلا انقد بی حوصله ام ک نگو حوصله بچمو ندارم واقعا حوصله شوهرمو ندارم مهمون میاد خونم حوصلشو ندارم عاشق اینم تو خونه تنها باشم کسی بهم زنگ میزنه ک بیا دور هم باشیم از سر اجبار میرم

منم تو آپارتمان زندگی میکنم ،پسرمم خیلی شیطونه،خونع ام تا خونه مامانم یه ربع تا بیست دقیقه راهه،قبلا هفته ای دوبار میرفتم ،بعد شد هفته ای یه بار ،بعد شد ۱۰روزه ای یه بار ،هی داره بیشتر بیشتر میشه،جدیدا که شوهرم با خونوادم خیلی رابطه خوبی ندارع میگه ماهی یه بار برو
خیلی وقتا تو خونه گریه میکنم و عصبی میشم،اخساس افسردگی میکنم ولی مجبورم تحمل کنم فعلا ،چون یه مادرم و باید قوی باشم و ازپس زندگیم و بچم بر بیام،و ظاهر مو حفظ کنم یه وقت شوهرم نفهمه ناراحتم یا دلتنگم چون بدش میاد و عصبی میشه

حس میکنم بدنت کم اورده
وخودتو یادت رفته
وجود سرشار از ناامیدی وحس ناکافی بودن وتنهایی داری

من همسرمم نیس ماه ب ماه میاد
ماشین زیرپامه بادخترم‌پارک میریم
خانه بازی
خرید
البته بگم شیطون نیس ارومه عاقل
خونه مامانمم تقریباهرروز میرم ولی همه کاراش باخودمه

و منی که نمیدونم چه جوری شب میشه🤣🤣میبرمشون پارک میرم. به بهونه ی خرید دور میزنیم. کارای خونه اشپزی

غریبی ؟؟؟؟ اگه از حمایت مادر و پدرت برخوردار هستی و شوهرت می‌زاره بری برو چرا که نه اینجوری فشار بچه داری کمتر است قدیم‌ها همه بچه ها تو کوچه بزرگ می‌شدند و مامانهای متوجه نمی شدند و تعداد شونم زیاد بود ولی الان حق بهت میدم بزرگ کردن به بچه تو آپارتمان سخته

خیلی راحت و بی دردسر😂😂
یا نباید مادر میشدیم یا حالا که شدیم ۰ تا ۱۰۰ با خودمون

الان اکثرا تنهان دیگه کمتر کسی میره پیش مادرشوهر، من نزدیکم به مامانم یه روز در میون در حد یه ساعت فقط میرم خونه اش هفته ای یه بارم که از ظهر میریم تا شام، بقیه روزا صبح تا عصر که تو خونه بازی میکنم با پسرم کتاب میخونم نقاشی میکشیم عصرا هم تقریبا هرروز پارک یا خانه بازی میبرمش دیگه خونه که میایم بعد پارک شام میخوره و میخوابه

مگه قرار همیشه کمکی داشته باشیم؟

انقدر کار هست که وقت حوصله سر رفتن ندارم.. آرزو دارم یکی دوساعت تنها تلویزیون ببینم اما وقت اونم ندارم. اما وقتم با کار خونه، تلویزیون، گوشی، خود بچه، خیاطی..... میگذره

سوال های مرتبط