۵ پاسخ

قسمت دوم
چهار روز دیگه هم به همین روال گذشت یعنی از صبح تاعصر بچه شیر نمی‌خورد حتی برای خواب ظهر..نکته جالبش اینه که هرچی میرین جلوتو بهتر عادت میکنن ..مثلا به مرحله عصر می‌رسیم دیگه صبح بچه عادت کرده که شیر نخواد
از روز هشتم من از صبح تا قبل شام شیر نمیدادم بهش باز هم به روش سرگرم کردن و ساعتها تو پارک زندگی کردن😵‍💫😵‍💫 و خوراکی مختلف
این مرحله رو هم چهار روز کش دادم
بعد ازین مرحله شیر قبل شام و بعد شام که از پارک ميومد هم چهار روز ندادم تا رسیدیم به شیر قبل خواب شب
که یکی از سخت ترین مراحل برای ما بود چون دقیق یکساعت یا پنجاه دقیقه باید مک میزد تا خوابش ببره(الان که یادم میاد میگم خداروشکر ازین مسئله راحت شدیم دوتامون)
برای این قسمت بهترین کار این بود که کم کم شبی مثلا دقیقه کم کنم تا به صفر دقیقه برسه و مک زدن تموم بشه
طبیعتا خوابش بهم ریخت نمیخوابید حتی تا ساعت سه نصف شب
درخواست چیزای عجیب غریب داشت بادکنک بستنی
ولی مت با دلش راه میومدم هرچی میخواست میدادم بجز شير
یگ هفته هم طول کشید تا عادت کنه بدون شیر بخوابه..ميومد کنارم دراز میکشید و میخوابید
من چون متاسفانه شیر شب رو قطع نکرده بودم بعد ازین مرحله شیر قبل خواب شب چند شب هم تو خواب عمیق شير دادم و دیگه شب هم ندادم
خوابشون بهم میریزه ولی دوباره برمیگرده و حتی بهتر میشه
غذاخوردنشون بهتر میشه
حتی قانون پذیر تر میشن
برای دختر من که اینطور بوده

قسمت اول
روش چهار در چهار رو تو نت یا همین گهواره سرچ کنید میاره و فهمیدنش هم سخت نیست چهار روز اول از صبح تا خواب ظهر چهار روز بعد از صبح تا عصر و حتی میتونین چهار ساعت چهار ساعت دقیق هم پیش برین یعنی چهار روز اول چهار ساعت از اول صبح بچه شیر نخوره چهار روز بعدی هشت ساعت و الی آخر
من همین روش رو پایه انتخاب کردم و به نسبت شرایط دخترم تعداد روزش رو کم و زیاد گردم هدفم این بود کمتر اذیت بشه
از روزی که شروع کردم بع مدت سه روز از صبح که بیدار میشد تا خواب ظهر شیر ندادم
درعوض با خوراکی های مختلف و بازی های مختلف سرگرمش کردم
پارک می‌بردم پارکینگ حتی که بره یکم بدو بدو کنیم خسته بشه
داخل حموم رنگ انگشتی می‌بردیم بعد آب بازی بعد دوش..سرگرم میشد و شیر نمی‌خواست و اگر هم در خواست داشت حواسشو پرت میکردم
وقتی سه روز گذشت دیدم به این مرحله عادت کرده وارد مرحله بعد شدم که یکی از سخت ترین ها بود چون دختر من زیر سینه میخوابید و خواب ظهرش با شیر بود
ون روز حسابی خسته که شد غذا دادم آب دادم و جا انداختم گفتم بیا باهم عروسک بعل کنیم لالایی بزاریم و بخوابیم‌‌‌..طبیعتا درخواست شیر کرد گفتم مامان ام لالا کرده به من گفت به آوین بگو خیلی دوسش دارم ولی مطمئنم انقد قوی و بزرگ شده که خودش بخوابه(اینجا داخل پرانتز بگم این جملات رو حتما با مشاور خودتون چک کنین ممکنه به درد بچه شما نخوره)
گفتم بیا ام رو بوس کن ناز کن کنار هم بخوابید..
بعد یکم نق زدن و بهونه گرفتن آخرش از خستگی خوابش برد البته بجای یک ظهر پنج بعد از ظهر که این بهم ریختگی خواب هم کاملا طبیعیه

والا حوصله میخاد من ک اصلا حوسله ندارک اینجور خاستم اردیبهشت بگیرم کم کم نشد الانم ک گرمه میگن نگیر

البته من دخترمو تدریجی از شیر گرفتم و عالی بود و ازت ممنونم که بقیه رو راهنمایی میکنی 💋

عزیزدلم من ممنونم ازت بابت همه وقتی که میزاری و راهنمایی های خوب میکنی ❤️❤️❤️❤️

سوال های مرتبط