من این و واسه خانم هایی که از اقدام ناامید شدن مینوسیم
خب بنده سال ۱۴۰۱ و اومدم خونه خودم خلاصه اولش قط بارداری نداشتم چون که مامانم به بدبختی جهاز گرفتم توان سیسمونی نداشتن گفتم بعد شش ماه اقدام کنیم بعد ۶ ماه که شد با ۱و۲و۳ اقدام باردار نشدم رفتم دکتر سنو گرافی گفت سنگ کلیه و سنگ صفرا دارم و تنبلی تخمدان خفیف که بالاغر کردن رفع میشه من ۱۸ سالمه و حدود ۲۰ کیلو اضافه وزن دارم اول تا ۲ ماه گفتم ولش ورزش و اقدام میکنیم تا ببینیم میشه یا نمیشه خوب نتیجه نداد ۵ ماه بود که اقدام بودیم البته من با شوهرم ۱۵ سال اختلاف سنی گفتم نکنه چون سنش زیاد نمیشم خلاصه اینم بگم من تو این ۵ ماه همچی منظم بود دقیقا شب تخم گزاری اقدام کردیم اون و بخور اونو نخوز خلاصه موقع رابطه استرس داشتم که نکنه ایندفه نشه از رابطه لذت نمیبردم
واینکه سر این تنبلی تخمدان دقیقا ۱۵ روز تاخیری در ماه میداشتم همش استرش که بشه نشه تا هر جام درد میگرفت میگفتم حامله ام 🤣

۸ پاسخ

شوهر طفلیت ۸۰سالش نبوده که شک کردی عزیزم 🤣🤣🤣کلا تنبلی تخمدان پدر هممون رو درآورده

عزیزم با یک سال ادم نا امید نمیشه که من خودم بعد شش سال اقدام و ناباروری نامشخص و یکبار ای وی اف نا موفق بار دوم انتقال باردار شدم همیشه ام میگفتم ایندفعه دیگه نمیرم دنبالش ولی انقد برام لذت بخش بود که باز میرفتم

خدا بخاد میشه ولی اینکه خدا نمیخاد منو لایق مادر بودن ندید جداست من دیگه اصلا فکر نمیکنم او دیگه هم دکتر نمیرم دیگه هیچی مثل اول نیست

واسه یه سیسمونی بچه نیاوردی ؟
من مامانم اون همه جهاز داد شوهرم اسم سیسمونی نمیاره اگه بیاره شب باید تو کوچه بخوابه😂😂

🥹😅😅خداروشکر که الان بارداری منم ۱سالو خورده ای اقدامم هنو نگرفته و اولا استرس داشتم ولی الان زیاد فکر نمی‌کنم

منی ک کیست بزرگ دارم عفونت شدید کلن ناامیدم

خداروشکر عزیزم بسلامتی بغلش کنی

بلاخره موفق شدی یا نه؟

سوال های مرتبط

مامان نازگل😍❣️ مامان نازگل😍❣️ روزهای ابتدایی تولد
ادامه
ماه بعد من گفتم بزار لاغر کنم شاید بشه تو ۱۰ روز به هر سختی بود ۵ کیلو کم کردم اصلا هم موقع رابطه استرس نداشتم که بشه یا نشه فقط لذت میبردم تو اون ماه هم فقط ۴ بار اقدام داشتیم
تو ماه رمصون هم که بود خیلی دعا کردم بیشتر واسه اقدامیا که باردار شن و مامانا که فارق شن برای خودم زیاد دعا نمیکردم
خلاصه ۱ روز از پریودیم گزشت به خودم گفتم بزار ۱۵ روز بگذره اون موقع یکم نگران بشم ینی بخیال بودم بعد ۴ روز تاخیری لک صورتی دیدم چون من تا حالا قبل پریودی کامل لک میبینم نیم ساعت به افطار بود بیشتر از اینکه نگران باشم حامله نیستم میگفتم دیدی چیشد الانه که نیم ساعت مونده به افطار روزه ام باطل شد ینی نگران این بود 🤣
خلاصه گذشت ۱روز ۲ روز گذشت نشدم ۱۱ روز گذشت به خواهر شوهرم گفتم چون خیلی باهاش راحتم گفت شاید لک لایه گزینی بوده برو ازمایش بده روز بعدش ازمایش دادم گفت جوابش ۴ روز دیگه میاد منن دلم وا نستاد تست گرفتم رفتم زودم همون جا وانستادم که ببینم چی شده رفتم خونه مو جارو کردم ظرف هارو شستم نهار گذاشتم ۲ گذشت رفتم دیدم دوتا خط اوفتاده اولش کلی ذوق کردم ولی بعد گفتم نکنه مثبت کاذبه ول کردم بعد جواب ازمایش تو گوشیم اومد ۱۰۰۰ بود گفت ینی چی زنگ زدم دکتر گفت مثبته
دقیقا اون ماهیی که تقریبا نامید شده بودم ینی حساس نبودم بیخیال بودم خدا بهمون بچه داد
شاید بعضیا بگن ۶ ماه که کمه بعضی یا چند سال هست اقدامن
به نظر من کسی که اقدامه چشم انتظاره چه کسی که چند ماه اقدامه چه کسی که چند سال اقدامه

انشالله خدا امشال تمام کسایی که اقدامن بچه سالم و خوب بده
و کسایی که باردارن هم خودشون هم بچه شون سالم باشن و بچه شون سالم دنیا بیاد

ندیده دوستتون دارم 😘🥰🥰🥰😇
مامان 🌈❄️گردو☄️💫 مامان 🌈❄️گردو☄️💫 هفته هجدهم بارداری
خانومایی که آی وی اف میکنن بخونن
خلاصه بعد از عمل هیستروسکوپی گفت برو استراحت کن بعد از یک ماه بیا یعنی فکر من بهمن ماه عمل کردم اسفند ماه دوباره رفتم پیش دکتر که چندتا دارو نوشت گفت برو پریود شدی بیا پریودی من هم افتاد به سوم عید ۱۴۰۱ زنگ میزدم جواب نمیدادن دیگه پاشدم رفتم ارومیه رفتم دیدم مطب بسته هستش دوباره برگشتم نگم چقدر تو راه اذیت میشدم با تاکسی میرفتیم میومدیم دردسترس زیاد بود ..
اومدم من دیگه امپول قرص تموم شد قطع کردم تا ۱۴ فروردین که زنگ زدم گفتن اینجاییم رفتم خلاصه که نگو چون امپول هارو زدم اونا تبدیل به کیست میشن دکتر هم نگفت من کیست دارم فقط قرص ضد بارداری نوشت خوردم کیست ها از بین رفت
دوباره ماه بعد رفتم برای تخمک کشی همون پانچر خلاصه پانچر شدم..
ماه بعد رفتم برای انتقال جنین این پروسه هم باز تا اواسط ۱۴۰۱ رسید انتقال دادم اومدم استراحت کردم روز ۱۵ رفتم آزمایش دادم منفی شد..
خلاصه چقدر حرف شنیدم چقدر درد داشتم تو خودم بخاطر تخمک کشی فروم بدنم بهم ریخته بود ۱۲ کیلو اصافه وزن پیدا کرده بودم شکمم بزرگ شده بود همشون هم بخاطر عوارض دارو ها و امپول ها بود…
دوباره مادرشوهرم شروع که برین تبریز دکتر معصومه دوپور اونجا آی وی اف کن ۸ ماه ۱۴۰۱ بود رفتم خلاصه پانچر شدم یه سری مشکلات پیدا شد نرفتم برا انتقال موند سال بعد ۱۴۰۲ تو تیر ماه رفتم جنین هارو انتقال دادم اومدم استراحت کنم که بعد ۱۵ روز برم آزمایش بدم …
بقیه اش رو بیا پست بعدی جا نمیشه ..