۷ پاسخ

سایشون مستدام گلم.
امروز تولد پسرمنم بود.
ولی دستمون خالی بود.
چیزی نگفتیم.
تاشرایط انشالله جور بشه.شادش کنیم😊

تولدش مبارک
ماشاالله دخترت اینا اعجوبه ان

عشقتون پایداروکنارهم خوشحال وشادباشید

تولدش مبارک سایه اش مستدام
عشقتون پایدار گلی

ای خدا موهاشو ببین😍😍
عشقتون پایدار

مهم اون عشق بینتونه😍😍😍😍تولدش هم مبارک 🤍😊

وای موهای دختررررت 😍😍😍😍😍
تولدش مبارک

سوال های مرتبط

مامان اریا و النا مامان اریا و النا ۵ سالگی
خانما من نزدیک به دو ماهه پریود نمیشم بیبی چک زدم منفی بود چند بار دکتر رفتم آمپول هم زدم ولی بازم پریود نشدم چند وقت پیش که رفته بودم لیزر دیدم رو به روی اتاقش مطب مامایی هستش گفتم بذار یه خودمم به این زنه نشون بدم ببینم چی میگه اول گفت بیمه قبول میکنن بعد گفت بیمه تامین اجتماعی فقط خلاصه ویزیت دادم رفتم تو دکتر گفت برو بخواب رو تخت بیام معاینه کنم رفتم رو تخت اومد معاینه کرد تست پاپ اسمیر گرفت انداخت تو الکل به من گفت بده به منشی اومدم بیرون منشی گفت هزینه اش ۴۰۰ تومن میشه گفتم چه خبره شما نباید قبلش به آدم بگید معاینه هزینه داره من فکر کردم ویزیتی که دادم بابت معاینه است گفت نه تست پاپ اسمیر هزینه داره با لوازم مصرفی برای معاینه گفتم من نمیدم باید قبلش می‌گفتید هزینه اش آنقدره اون تست رو هم بنداز آشغال فقط فکر جیبتونید تا درد مردم دکتر اومد گفت زنگ بزن شوهرت برات بریزه گفتم زنگ نمی‌زنم شما باید قبلش می‌گفتید به من بعدم از مطب اومدم بیرون منشی تو راه به من زنگ زد گفت خانم اگه میشه ۲۰۰ بده اگه ندی از حقوق من کم می‌کنه که گذاشتم شما بری ، حالا استرس گرفتم نکنه برم جلسه بعدی لیزر آبرو ریزی راه بندازه زنه ، ۴۰۰ تومن پولی نیست ولی من پول زور نمیدم زورم میاد ۴۰۰ تومن بدم به کاری که نکرده بعدم اگه می‌گفت انقد هزینه اشه من میدونستم انجام بدم یا نه نظرتون چیه؟
مامان محمد علی مامان محمد علی ۵ سالگی
به نظرتون من چه رفتاری باید میکردم
امروز پسرهامو برده بودم پارک...پسر بزرگم تفنگشو اورده بود و داشت بازی میکرد ،یک پسره دیگه هم اومد باهاش دوست شد شروع به بازی کردن، یک خورده بعد دیدم یک خانمه اومد گفت شما مامان این آقا پسری گفتم بله،گفت پس چرا هیچی بهش نمیگی ،با تفنگش زده تو سر بچه من...گفتم پسر من اصلا کسی و نمیزنه و اینکه من متوجه نشدم...گویا داشته بازی میکرده سرسره هم کوچیک بوده چرخیده تفنگش خورده تو سر دختره...من از خانمه عذرخواهی کردم و به پسرم گفتم مراقب باشه....دوباره چند دقیقه بعد دیدم گریه کنون خودش اومد،با اون پسره که بازی میکرده(۱۰بار اون پسره،پسرمو زد و من دیدم چطوری پسرم هیچی نگفت و از خودش دفاع کرد) خورده تو صورتش...مامانش گفت برو به مامانش بگو.حالا پسر من گریه و ناراحت که من از قصد نزدم....منم دستشو گرفتم بردم نشوندمش رو صندلی چون خیلی گریه میکرد و فهمیدم که از قصد نزده،اما اینقدر اعصابم خورد شد که حد نداره....
پسر کوچیکمم هنوز دو سالش نشده میخواد ارتباط بگیره میزنه...دوست دارم ببرمش پارک ولی همش نگرانم کسی و بزنه...البته که کوچیکه و مقتضای سنشه اما نمیتونم کنار بیام