۹ پاسخ

اصلا همچین چیزی ممکن نیست هرچی تو مجازی دیدین نمیشه باور کرد

عزیزم اون یه فیلمه بر اساس این موضوع ساختن تخیلیه هیچوقت همچین چیزی اتفاق نمیفته

اینا تخیلیه..هرچقدرم علم پیشرفت کنه از کار خدا نمیتونه جلو بزنه که

بچه تو شکم مادر رشد کنه خیلی حس خوبیه اصلا دوست ندارم همچین چیزی بیاد چقد بد همه چیز مصنوعی میشع

منم دیدم رحم های مصنوعی هستش
خیلی بده واقعا
اون حسی ک مادر توی بارداری داره خیلی فرق داره لگد زدناش وول خوردناش😅

آره منم دیدم

اسپرم کجا میزارن پس🙄🤨

تو یه قسمت از مجموعه ریک و مورتی
همین جوری بود
زنا مردا رو ول کرده بودن تو سیاره زمین
خودشونم رفته بودن یه سیاره دیگه
فقط یه سری رباط برای اینا میفرستادن زمین
ک اسپرما رو جمع کنن 😂
بعد با دستگاه تو سیاره خودشون بچه درست می کردن دخترا رو نگه میداشتن پسرا رو میفرستادن زمین
در نبود زن ها مردا ب یه عده آدم وحشی تبدیل شده بودن
خیلی فمنیستی بود خیلی خوشم اومد اصلا ایده عجیبی بود
😂😂😂😂😂

منم دیدم خیلی خوشم اومددیگ همه بچه دارمیشن

سوال های مرتبط

مامان نورا و نیلا مامان نورا و نیلا ۳ سالگی
یه تایپک دیدم یکی از مامانا که دوقلو داره نوشته بود که خیلی خسته ست وضعیتش خوب نیست و...... خواستم یه چندتا جمله به مامانی دوقلو داری بدم که دوقلوهاشون کوچیکترن از دوقلوهای من
راستش رو بخوایین من همیشه حس میکردم تو دنیا هیچ کس قد من تنها و خسته نیست چون بچه هام اروم و قرار نداستن رفلاکس کولیک بد خوابی بد غذایی حتی تا چند وخت پیش نشده بود یه شب تا صبح بخوابم چند وختیه یکم خواب نیلا بهتر شده ...
خلاصه جونم براتون بگه اکثر مامانا همینن بخصوصماها که دوقلو داریم یا اونایی که شیربه شیر دارن . ولیخبر خوش اینه میگذره و خوش به حال اون مامانی که صبورتر و ارومتره نسبت به بچه ها( متاسفانه من صبور نیستم)
باور کنین هر ماه با ماه قبل رفتارشون عوض میشه از شیر میگیربم از پستونک میگیریم از پوشک میگیریم و.... ارومتر میشن کمتر کنجکاوی میکنن بسته به سنشون لجباز میشن😒 حرفای گنده میزنن 😂 ادای شما رودرمیارن😂 خود،شیرینی میکنن😍 با هم بازی میکنن ولی چون دوتان دعوا هم میکنن😁😁😁
اگه بدونین روزی چندباردعوامون میشه سه تای😂😂😂
نگران نباشین مامانا فقط دعا کنین سلامت باشن هیچ جای سخت تر از مریضی بچه ها نیست بقیه ش رو توکل کنین به خدا😘😘😘😘
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
سلام مامان های عزیز.اومدم با تجربه ی پستونک
اول اینکه من بسیار بسیااار راضی بودم که دخترم پستونک گرفت از همون روز سوم بعد به دنیا اومدن بهش دادم که عادت کنه.و چون بچه ام به شدت کولیکی بود بعد هم دکتر گفت پستونک رو بهش بده که یکم اروم بشه،و پستونک یه جورایی مادر دومش بود،و بعد دکترش گفت حتما از ۲۰ ماهگی تا ۳۰ ماهگی دیگه یواش یواش ازش بگیر،به خاطر فرم دندوناش،خب من چون میرفنم سرکار میخاستم وقتی بگیرم ازش که خودم بیشتر پیشش باشم گذاشتم برا ایام عید نوروز..این چندماهم که داخل اینستا پر بود از این ویدیوویی که پستونک بچه رو بادکنک میبرد که من حس خوبی به این کار نداشتم.اومدم یه دو هفته ای از نظر ذهنی اماده اش کردم با قصه و داستان و حرف زدن و این چیزا،یه روزم بهش گفتم یه مغازه ای هست که اگه بریم پستونکامون رو بهش بدیم به جاش بهمون عدوسکای بزرگ ک خشگل میده ،و دخترم به شدت استقبال کرد،رفتیم ور یه مغازه و به فروشنده قبلش گفتم سه تا پستونکش رو دادیم و دوتا عروسک به انتخاب خودش گرفتیم.خیلییی خوش حال بود،ولی دو شب اول یکم بیتابی کرد،بعدم دیگه خودش میگفت چون من بزرگ شدم پستونگم رو با عروسک عوض کردم