جالب نیست هرچی میگذره تمام سختیای باردار و زایمان یادت میره و بدت نمیاد بعدی رو بیاری؟😅بعد زایمان میگفتم من دیگ غلط بکنم

والا همین یکی برا 7پشتم بسه
تو حتما یکیو داری تو بچه داری کمکت میکنه مادری خواهری، من تنهام امروزم از دل درد داشتم جون میدادم دخترمم همش گریه میکرد خیلی زیاد سخته

جون ندارم پاشم یه چیزی بخورم شوهرمم نیست همش2شیفت سرکاره
خستمه خدااا

واقعا میگی؟؟ من ی ماهه دهنم سرویس شده

من فقط منتظرم دخترم زود بزرگ شه خسته شدم از نوزاد

من هنوزم میگم غلط کنم

من هنوزم غلط میکنم خواهر بره هفت پشتم بسته فعلا

منم زیاد میگفتم سفت وسخت میگفتم تک فرزندی اما دومیم الان ۵ماهشه 😄
البته ناخاسته بود ولی دومی خیلی از اولی راحت تر بود
حالا باید خودمو کنترل کنم سومیو نیارم 😂

والا من غلط بکنم چیزی یادم بره
هنوزم دارم پاره میشم

من خداروشکر بارداری و زایمان خیلی راحتی داشتم
اگ کمک داشتم دومی رو زودتر میوردم ولی خب تا سه چهار سال دیگه صبر میکنم واسه بعدی

بارداری و زایمان یادم بره شب بیداری و کولیک یادم نمیره 🤦🏼‍♀️همین یدونه بسه خواهر

من شبا که پسرم بد خواب میشه و نمیزاره بخوابم و جلو چشمم میاد میگم غلط کنم دومی بیارم

منم همینطورم😅
دلم میخواد همیشه یه نوزاد باشه تو خونه

دقیقا مثل من مامان اراد انگار اونا همش یه خواب بود هر چند حامگی پر خطر داشتم بازم فراموش کردم

منکه دیگه اصلا ی زجری کشیدم ک نگو

حداقل تا چهارسال دیگه بسه من ک یادم میفته تن و بدنم میلرزه😂😂

اره منم بعضی وقتا همین افکار پلید میاد تو ذهنم