۹ پاسخ

وااای خدای من منم اینجوری ام

دقیقا منم مثل شما بودم با گریه وارد اتاق عمل شدم و چون ترس داشتم دارو خواب آور زدن دیگه هیچی نفهميدم

منم اینجوری از یه طرف میخوام زایمان کنم بعد نزدیک میشم استرس میگیرم میترسم

من همش ترس اینو دارم بچه ک دنیا بیاد چون لیزه توو دستشون زمین بخوره چیزیش بشه☹️

تودیگه انگارموقت هست ها

عزیزم منم خیلی استرس داشتم طوری ک خوابای چرتوپرت میدیدم.ب شوهرم وصییت کرده بودم🤣ولی کل عملم شد ۲۰ دیقه ک با ریکاوری و اینام شد ۱ ساعت یه ساعتم قبلش تشکیل پرونده و سوند و سرم و اینا بود ک کلا شد ۳ ساعت اینا.اونقد آسون بودو سریع ک ب خودم میخندیدم ک اینقد الکی ترسیده بودم.هیچی نمیشه ایشالا ب دلت بد راه نده.ایشالا ک گلتو ب سلامتی بو کنی😘

دقیقاحال روزهای منم همیت طوره

دقیقا منم الان انقد میترسم بند ناف بپیچه دور گردنش چند روزه استرسش منو کشته😥😥

یجوری زایمان میکنی بچت و میدن بغلت اصلا باورش نمیکنی ،

سوال های مرتبط