۱۴ پاسخ

نه با اولیم همش حرف میزدم تو خونه که تنها بودم.
با دومیم اولیم میاد حرف میزنه
هی میگه ابجی زود بترک بیا باهم بازی کنیم یا میگه ابجی ما الان داریم میریم خونه فلانی میخوای ببرمت زود لباس بپوش
شبا شب بخیر صبحا صبح بخیر و بوس 😂😂😂😂

من ازونجایی ک دوست زیاد ندارم، همش با دخترم درد و دل میکنم

من براش اهنگ میخونم😁
وقتایی ک دوست دارم تکون بخوره هم میگم هی پسر ی تکونی ب خودت بده مامان ذوق کنه😂اکثرا بچه هام باهاش حرف میزنن

من صحبت میکنم
مثلا میگم داریم میریم دکتر ببینیم شما چقدر تپل شدی
یا میگم داریم میریم میوه و نون بخریم با بابایی بخوریم
یا توی خونه وقتی دارم کارهارو انجام میدم براش توضیح میدم.

من کلی باهاش حرف میزنم باهاش مرقصم چیزایی ک دوسداره میخورم اخرم بهش بیشول. گاب .کثابت.تکوناشم بیشترمیشه😁😁

کتابامو بلند میخونم براش
شعرای فی‌البداهه میخونم نازنازیش میکنم و …

میگم دخترم خاهش میکنم دیگ بیا دل بکن ازاونجا😂

من بهش میگم دختر کوچولو باباش بهش میگه کچلو

چرا تکون نمیخوری تکون بخور مامان ببینه .... خابی یا بیدار لگد بزن خخخخخ

من وقتی تکون میخوره میگم اوخ گلبم 😍😂

پدرمو در آوردی کم تکون بخور😆😆😆😆

اتفاقا صحبت کنی بدنیا بیاد هم صحبت کنی باهاش هم باهوش میشه هم زود حرف میاد من سر پسر بزرگم خیلی دوران بارداری صحبت میکردم زودم حرف اومد

من صبا صبح بخیر میگم بعد صبحونه میگم دوسداشتی😁بریم غذا بپزیم برا بابایی،بریم حموم آب بازی که بهش میگم الان تو خودت توی کلی آبی،غر باباشو میزنم پیشش ،بیرون میخام برم میگم حوصله داری بریم،همینجور روزمره و کتاب داستانم خریدم براش بخونم

قربونش میرم.ازش میخوام شبا بخوابه بعد دنیا اومدن و شیطونی نکنه.بهش میگم چه شکلیه و... کلا دارم میمیرم برای بغل کردنش طاقتم طاق شده کاش این هفته های آخر زودتر طی بشه ببینمش 🥹

سوال های مرتبط

مامان دیانا مامان دیانا هفته سی‌وپنجم بارداری
مامان برکت💙💙 مامان برکت💙💙 هفته سی‌وششم بارداری