عزیزم نگران نباش،خیلی ها وضعیتشان مشابه تو شایدم بدتر اونم با یه بچه کوچک و مادر و خانواده شوهرشون اصلا نمیان سر بزنن گلم ناراحت نباش تموم میشه
تازه علاوه بر سرکلاژ ،کم خونی هم گریبانشون شده گه واسه اونم باید برن تزریق اهنم داشته باشن تو این بی کسی و مریضی
عزیزم خودتو دلداری بده و کم کم با کمک همسرت غذا رو آماده کن
وشاید مادرت از وضعیت آگهی نداره بهتره راهنماییش کنی تا ناراحت بشی ازش
خیلی سخته عزیزم میدونم ولی چاره ای نیست سعی کن غذاهایی درست کنی که زیاد وقت نمیخواد.زیادم به این چیزا فکر نکن مجبوریم خودمون کارامونو بکنیم.من مامانم یه شهر دیگس همش نمیتونم برم اونجا شوهرمو بزارم.منم استراحت نسبی بودم ولی کارامو کردم تا۳۰ برسونی حالت بهتر میشه کم کم خیالت راحت تره.سعی کن یباری ک درست میکنی بیشتر باشه وعده بعدی هم بخورین.
عزیزم درکت میکنم خیلی سخته ولی سعی کن تحمل کنی تا ایشالا نینیت بدنیا بیاد ب شیرینی اون موقع فک کن کن و بخاطر بچتم ک شده آروم باش.خیلی اینچیزا رو بچه تاثیر داره
وقتی بدنیا بیاد ایشالا متوجه میشی
اخییی عزیزم نگران نباش بعضی وقتا واقعا اطرافیان ی کارایی میکنن دلشکسته میشیم
ولی انشاالله خودت خوب شی و بتونی کارات رو انجام بدی🥹
عزیزم منم چن ماه اول استراحت بودم جفتم پایین بود.جارو اصلا نکردم .پله بالا پایین نرفتم..ولی برا خودمون غذا درست کردم .قابلمه بذار رو گاز با پارچ اب بریز داخلش ک سنگین نشه برات.ظرفارم چن تا بشور بشین باز بقیش ..سخت نگیر انشاالله ب سلامتی بغلت کنی بچتو😍😍
من شهری ک هستم نیم ساعت با مامانم فاصله داره،ولی بیچاره از شدت کمردرد ب سختی راه میره،برا همین همیشه گفتم بهش خوبم فقط ب اصرار زیادش این آخرین رفتم ی هفته موندم خونشون هرچقدر گفت بیام پیشت کاراتو بکنم گفتم ن بیا سر بزن برو احتیاجی ندارم،کلا از اول عروسیم همین بودم توقع از هیچکس نداشتم،مادرشوهرم نزدیکمه چندبار غذا داد گفتم نمیخوام خودم میتونم،چون نمیخواستم بعدا برا ی لقمه غذا منت بذارن سرم،اولش هماتوم داشتم،بعدم جفت پایین،ولی استراحت نسبی بود خودم کارامو میکنم
این روزا سخته ولی کم مونده توکل بخدا کن یماه دیگه استراحت کن از ۳۰هفته کم کم میتونی کاراتو نشسته انجام بدی.منم کسی نبود برام غذا بپزع.همش سر شوهرم بود.وسایل از بیرون اماده میگرفت میورد یچی سرهم میکرد.شده بود اکثر روزا تخم مرغ بخوریم ولی خب خداروشکر گذشت برا توام میگذره تو از ۲۳هفته استراحتی ولی من از اول بارداری استراحت مطلق شدم ۱۴هفتم سرکلاژ شدم بعدش کلا مطلق مطلق شدم
عزیزم سخت نگیر مامان من کلا ی شهر دیگه هست کلا تونسته دو بار بیاد بهم سر بزنه شوهرمم شب 10میاد خونه هیچ احدی هم ندارم اینجا هماتوم داشتم تا چهار ماهگی دکترم گفت استراحت مطلق یک بارم امنیو سنتز کردم فقط همسرم شبا دو سه تا میوه با دو سه تا لقمه نون پنیر و اب میزاشت کنار تختم میرفت خودمم گشنم میشد ها ولی دیگه تحمل میکردم چرا انقدر حرص میخوری خدا انروز نیاره خیلیا مادر هم ندارن چطوری پس تحمل میکنن پله بالا پایین نرو توالت فرنگی برو اروم پاشو یه چیز خیلی سبک برا خودت درست کن بخدا من گشنم میشد از شدت گشنگی بلند میشدم تو ماست یدونه خیار خورد میکردم اب میریختم نون تیلیت میکردم میخوردم خودتو اذیت نکن هر چقد سخت بگیذی سخت میکذره
اشکالی نداره اونم مادره شاید خونه ی داماد راحت نیست گلم.باشوهرت کم کم کارا رو بهش بگو انجام بده
عزیزم....واقعا حس بدیه...ولی خب آدم میفهمه ک نباید ۱۰۰در صد رو هیچکس حتی مامانش حساب کنه...منم برام پیش اومد اولش خیلی خودمو اذیت کردم بعدش گفتم بیخیال من خودمو دارم خدارو دارم ب هیچکسم نیاز نیست...واقعا از خدا خواستم بهم توان جسمی بده ک زمین گیر نشم ... دیگه دنیا همینشکلیه ... شایدم البته نمیخواستن اذیت بشی فک کردن اینجوری واست بهتره نمیدونم...من دیگه خانوادمو قضاوت نکردم گفتم شاید متوجه نمیشن ک با روحیه من چیکار کردم ولی تصمیم گرفتم دیگه مثل قبل همیشه بهشون نگم ب کمکتون نیاز دارم...اگ خواستن کمکی بدن میپذیرم نخواستن هم خودمو اذیت نمیکنم...
فقط به این فکر کن که این روزا میگذره و بچت دنیا میاد و همه چی برمیگرده به روال عادی 🙂اینو کسی بهت میگه که بیشتر بارداریش گریه میکرده مخصوص اولاش که ویار داری و کسی نیست برات یه غذا درست کنه
گریه و ناراحتی مادر روی بچت اثر میزاره عزیزم من
سلام. من با ای وی اف باردارشدم.وسرکلاژهم هستم.نه کسی امده کمکم نه دوستدارم که بیان.۵روزکلااستراحت کردم دیگ بلندشدم هم کاراموکردم هم مهمونی میرم هم مهمون میاد.اصلاهم اذیت نیستم.بنظرم زیادی سخت گرفتی.بعدسه هفته هنوزمیخوایی مامانت بیادکاراتوبکنه.اونم بالاخره کارداره زندگی داره.نبایدزیادی توفع کنی....شایدازحرفام دلخورشی ولی یکم منطقی باش...یه اشپزی وظرف شستنه کارماخانوماکه بنظرم برادونفرکارسبکیه.پس چرادوستداری بخاطراین کارهای کوچیک منت بقیه روبکشی؟!بخدامن حتی بعدای وی افم ازبیمارستان که امدم خودم راموکردم خودم امپولاموزدم هیچ کسونگفتم بیاد.خواهرومادرم میگفتن بیاییم گفتم نه چون راحت نبودم.باای وی اف این دومین بچمه وسرجفتشونم سرکلاژشدم......سخت بگیری سخت میگذره...😊
عیب نداره این روزای سخت هم میگذره گریه نکن حال خودت و بچت هم اذیت میکنی ، وقتی سرکلاژی باید استراحت کامل کنی وگرنه زایمان زودرس میگیری تایم کاری همسرت چطوریه ؟ بگو که زودتر بیادخونه واسه غذا کمکت کنه واسه روز بعدش هم شب قبل بگو غذا درست کنه واسه دو وعده روز بعد ، سخت هست اینکه کسی کنارت نباشه توسختی ها و گریه کنی ، منم وضعیتم مثل شماس از دوماهگی افتادم روی جا تا الان
الهی عزیزم
دقیقا مثل ۴ ماه اول من
مامانم همه جا میرفت زنگ میزدم گریه منو درمیآورد یه لقمه غذا برام نمیفرستاد
فقط نون پنیر میخوردم
بخاطر اون کلا الان وزن بچه کمه که میگم مهم نیست دنیا اومد وزن بگیره
ببین اصلا به خودت فشار نیار
شده هر روز نون پنیر بخور ولی استراحت کن سرکلاژ خطرناکه
یه چند ماه مونده صبر کن
بیخیال مامان و بابا
من وقتی نصف سیسمونی رو گرفتم حال مامانم خوب شد اومد بهم سر زد
۵ ماه بودم غذا درست میکردم به از خواهرم میفرستادم واسه مامانم میگفتم گناه داره همش بیرون غذا نداره 🖕🏼🤪
منم اوایل خیلی گریه میکردم خیلی
تنهایی سخته ولی آدم رو قوی میکنه
من تو کل بارداری ۳ بار رفتم خونه مامانم
الان چند روز پیش میگه زایمان کردی بیا خونم حسابی بهت برسم گفتم نمیتونم خونه خودم راحتم دوست داشتی بیا دوست نداشتی سختت بود اصلا مهم نیست
منم استراحتم و تمام این مدت حاملگی مادرم اومده پیشم و برام غذا پخته و کارامو کرده. حتی منو حموم هم میبره که طولانی نمونم خسته بشم. ولی شوهرم و مادرشوهرم اصلا به روی خودشون نمیارن کاری بکنن برام. عیبی نداره خانم گلی. خوبه که شوهرت کمکت میکنه . هر کسی از یه نفر شانس میاره دیگه. تو شوهرت کمکته و من مادرم. خدا بزرگه ، خودتو بخاطر این چیزا ناراحت نکن فقط به بچه ات اهمیت بده. بعدا کارای همه رو جبران میکنیم چه خوب و چه بد
نمیتونی کمکی بگیری؟ حداقل دو روز در هفته هم بیاد میتونه غذا درست کنه بذاری یخچال
عزیزم نمیتونی یه نفرو کمکی بگیری فقط هرروز بیاد یه غذا بپزه بعضی وقتا هم تمیزکاری کنه؟میدونم خیلی سخته فداتشم ولی باید قوی باشی یه فکری بکنی اینجوری فقط غصه بخوری هم واسه خودت بده هم نینی...همه بلخره یه روزی به کمک همدیگه احتیاج پیدامیکنن مادرتم یروز محتاج تو میشه...وقت واسه تلافی زیاده..
تو از الان دیگه به دخترت قول بده مث مامانت نباشی ♥️🥲
قربون مامان خودم برم نصف شب هم پا میشه برام توالت فرنگی رو میزارع یعنی از اول بارداری مواظب بوده همیشه گوشام عفونت کرد 20 روز پرستاریم کرد آبله گرفتم به غیر همراه بودنش یه ماه کامل رمضون هم بازم پرستاریمو کرد الآنم با پساری داری بهم میرسه به غیر از خودم همه جوره همه جور به شوهرمم میرسه
الاهی بگردم عزیزدلم تو این دنیا جز پدر مادر آدم کی برا آدم مهربونه کی غم خواره اونم ک اینجوری در بیاد هیچی دیگه🥲
من شوهرم از مادرم قهر بود مادرم طفلی ۲۰ روز موند منو جمع کرد گقت تو رومم تف بندازه دخترمی میمونم خوب شی
غصع نخور عزیزم.خدا ان شاءالله کمکت کنه و همه چی درست میشه.
منم مثل شمام.حتی مادرم زنگم نمیزنه
میگم ک عزیزم میگن تو ۲۳ هفته دیگه سرکلاژ نمیکنن چطور شمارو انجام دادن؟
باسونو معلوم شد باید سرکلاژ کنی؟
مامان من شهرستان ۱۲ ساعت با من فاصله داره با اینک استراحت نسبی ام اما بازم هر بیست روز میاد پیشم ی بیست روز میمونه دوباره میره...با اینک جاریام هر روز میان بهم سر میزنن ولی بازم طفلی میاد از شهرستان راه دور میاد
عزیزم درکت میکنم بقیه تا ی کاری برات میکنن زود منتشو سرت میزارن ولی گریه و استرس برات سمه حالا خودمم کسی رو ندارم خاهر مادرم اک بخان هم پیشم باشن نهایت دو سه روز ولی در حد گرم کردن هم نمیتونی بزا شوهرت همیشه برات زود غذا بزاره سرد شد یخچال بزاره یا بیرون بزاره هروقت گشنت شد گرمش کنی بخوری
عزیزم🥲
ولکن برات مهم نباشه فقط شوهرت کنارت باشه کافیه
به نی نی فکر کن وقتی بیاد دیگ تنها نیستی
واییی ینی مامانت نمیاد کمکت
🥺🥺الهی عزیزم درکت میکنم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.