۱۶ پاسخ

ببخشید اینو میگم خانواده شوهرت کدوم سلسله رو فرمانروایی میکنن که منتظر وارث تاج و تخت هستن؟ قراره تاج سر بچه ات بذارن که چشم امیدشون به شما و بچه تو راهیته؟

اشتباه میکنن امیدشون به توئه، اولا امیدشون باید به خدا باشه، دوما به خاطر خانواده شوهر هیچوقت نسبت به جگرگوشه ات احساس بد نداشته باش، دعا کن خداوند بچه سالم وصالح بده ،و در آخر به انتخاب خدا احترام بذار و از آدمایی که بهت حس بد میدن دوری کن، بچه هدیه خداست، اینقدر به جنسیت گیر ندین،براشون پسر هم بیاری اتفاق خاصی نمیفته

چرا میذاری بقیه باعث شن حس بدی به بچه خودت داشته باشی میخواستی پسر باشه سالم نباشه خداتو شکر کن کاریه که شده ان شاالله صحیح سالم بیاد بغلت نامدار باشه
بعدم هنوز معلوم نیست که جنسیتش چیه
هر کیم چیزی گفت خودت جوابشو بده نذار بفهمن خودتم ناراحتی

برای خودت زندگی کن
خداروشکر کن سالم هستش
مگه جنسیت دست ما هستش
مرد تعیین جنسیت میکنه از شوهرته پس نگران نباش،

عزیزم اول اینکه اصلا به سقط فکرنکن بعدم اینکه خدا خودش صلاح ومصلحت بندگانشو میدونه و براساس همون هم یابهشون پسر میده یا فقط دختر یا هردو یاهم کلا بچه نمیده آیه قرآن درموردش نازل شده فقط بگو خدایا صحیح وسالم باشه و هرچی که نظرخودته همون باشه
من‌خودم‌ بچه دومیم هشت ماهش بود که ناغافل متوجه شدم یکماهه حاملم منم شوک بزرگی بهم وارد شد و اینکه سزارینی هم بودم و سر بچه دومم افسردگی نسبتا شدیدی هم‌ گرفتم که همش گریه میکردم و تو سرخودم میزدم اونموقع تازه یکم حال روحیم بهترشده بود که فهمیدم بازحاملم
دوتاپسرداشتم دلم دختر میخواست ولی وقتی سونو گفت پسره خداشاهده اصلا ناراحت نشدم و خداروشکر کردم بابت هدیش الانم انقددوستش دارم هیچ فرقی نداره بااون دوتا

یکی میگفت این بچه ها خدا خواسته ان خب اینو هدیه خدا بدون ،منم دلم میخواد خدا بهم یه همچین هدیه ای بده خوش بحالت

وای وای یعنی چی امیدشون به توعه؟؟ زورشون به تو رسیده فقط؟ ای خدا

سلام عزیز نظرشخصی خودم اینه برات که حرف بقیه رو گوش نکن بچه تو بزار دنیا بیاد پناه بخدا خداکنه پسر بشه . فکر منفی رو ازت دور کن برای خودت زندگی کن خوشخال پر انرژی باشه خدا هرچه ب صلاح آدم باشه براش میده . هر لحظه بگو خدایاشکرت

امیدت فقط به بالاسریت باشه حرفرمردم باد هواست بگو هرچی خیره

نذارین کسی تو زندگیتون دخالت کنه..مگر اینکه خودت دوست داشته باشی ی پسرم داشته باشی وگرنه ب هیچکس جنسیت بچه هات معلوم نیس..چ واسه بچه پسر چ دختر اجازه ندین بقیه بخوان حتی اظهار نظر کنن..

عزیزم دست خداست . این یه هدیه از طرف خداست چون ناخواسته هست . سه ماه اول جنسیت مشخص نیست .۲۰ هفته یه سونو خوب برو .قبلش آیت والکرسی رویه خرما بخون بخور .

فکر سقط ازسرت بیرون کن بنظر من اصلا اینکارو نکن توکلت بخدا باشه ایشالا هرچی خدا بخواد همون میشه از خدا بخواه بنده هایی که تو کار خدا میخان دخالت کنن مثل خانواده همسرت برات مثل سم هستن اززندگیتون دورشون کن

رفتین سونو
چیشد جنسیتش

من یه راهی بلدم هرکی امتحان کرده پسر شده
میخوای؟

شوهرت چی میگه؟ اونم پسر میخواد؟؟

سلام اگه کسی بخوادش وقتی ب دنیا اومد میدی بهش

سوال های مرتبط

مامان عشق مامان عشق ۱۲ ماهگی
سلام .مامانم اینا بعد چندسال دارن میان خونم،اما من حالم روحیم داغونه،چندماه پیش پسرم با دختر همسایه بازی می‌کردن ک پسرم گفت اندامشو نشونم داده،منم ب مامانش گفتم ....اینم بگم من بسیاااار آدم حساسی هستم خیلی زیاد بچم از کنارم تکون نمیخوره،این سری گفت توروخدا ،مامانشم آدم خوبیه گفت خیالت راحت برا همین گفتم باشه ،ک این اتفاق افتاد
دیروز بعد چندماه درخونشونو زدم کارش داشتم ک بچه ها گریه و زاری کردن ک باهم بازی کنن،منم گفتم پس خودم میام خونتون ،باورتون میشه چشم ازشون برنداشتم ،رفتن توی اتاق ک فیلم ببینن دیدم روی تخت نشستن ،منم جوری نشستم ک توی دیدم باشن،دختر همسایه مدام پتو رو میتداخت روی خودش ،یا می‌گفت دراتاق ببندیم .اومدیم خونه پسرم گفت اندامشو نشونم داده گفته آمپول بزن..اینم بگم من خیلی زیاد حریم خصوصی رو یادش دادم و خوب می‌دونه پسرم ...
منم ب همسایه گفتم .یهو دیدم دخترشو آورد گفت رودر رو بشن،دختر انکار کرد .مامانش گفت نه پسرت دروغ میگه درصورتی ک مطمعنم دروغ نمیگه بالاخره هرکی بچشو می‌شناسه ...اون دختر اون هی میگفت نه دروغ میگه و پست در قایم میشد ،یا می‌گفت ب بابا نگو ....
حالم افتضاحه ،این ک چرا حماقت کردم رفتم خونشون ،باید همون موقع قطع رابطه میکردم..........چون بعد سری اول ک اتفاق افتاد رفتیم شهرستان دیدم پسرم گفت اندام خصوصی پسرعمه رو دیدم تو حیاط خودم دست ب شلوارش زدم باباجونم تو حیاط بوده ....بعدشم عید رفتن زیرچادر زیپشو کشیدن،من گفتم بزار باز باشه همه میگفتن چقد حساسی ،ولشون کن .یهو دیدم صدای پسرعمش اومد ک گفت برم ب مامانم بگم منم سریع زیپو باز کردم و هیچی ندیدم ،بعدشم ازش پسرعمش پرسیدم چی شده گفت هیچی ...