۲۹ پاسخ

ببین عزیزم بچه ها سومشون فعاله و ب مرور بسته میشه پس این چیزها رو میبینن ک ما نمیبینیم‌‌. یکی هم نوشته ک همزاد داره اینم اشتباهه چون همه همزاد داریم و اصلا ب ما نزدیک نمیشه. در کل نترس و قوی باش چون ضعف تو بدترش میکنه. یه و ان یکاد یا چهار قل ب لباسش بزن. بچه ها وقتی نوازدن ب سقف نگاه میکنن و میخندن از نظرم دارن ب فرشته های نگهبانشون نگاه میکنن. پس اگه ب چنین چیزایی معتقدی از فرشته نگهبانش بخواه ازش محافظت کنه. و صد البته و اول از خدا بخواه

دعای‌معراج و ایه الکرسی رو بنویس و باهاش کن

سلام عزیزم حتما قران بزار بالای سرش اگه ادامه دار شد یکیو بیار ببین دعایی چیزی تو اتاقش نباشه من بچه اولم همش میگفت یکی تو اتاقه همه میگفتن بین بچه ها عادیه این حرفا متاسفانه شب ادراری گرفت هنوزم ک هنوزه از اون اتاق و تاریکی میترسه خودمم بعد شب ادراریش دعا پیدا کردم تو اتاق

۷ مرتبه آیت الکرسی رو بخون به نخ فوت کن با هربار خوندن یه گره بزن نخو یه سنجاقی چیزی بنداز داخل وکاور بالشش یه قران هم بزار بالا سرش
پسر منم حدود دوهفته اس شبا یهو جیغ میزنه تا راه نبریمش نمیخوابه

من که به این چیزا اعتقادی ندارم ‌ . همون قرآن رو تست کن

مهسا جان عزیزم تقریبا دوسال پیش بچه منم اینطوری شده بود همش گریه جیغ حتی میگف نیا نیا
و گریه میکرد
پن با یه سید صحبت کردم عزیزم گف همزاد ها اذیت ش میکنن
براش دعا نوشت و انجام دادم بخدا و ندی خدا اگ دروغ بگم بزنه از کمرم بچم انقد اروم گرف انقد راحت خابید

پسر منم خیییلی اینجور میشه ینی هر ی هفته دو هفته بعد از خواب یهو بیدار میشه ب سقف نگا میکنه ب خونه نگا میکنه جیغ میزنه باز دوباره هی اینور نگا میکنه هی اونور نگا میکنه تو بغلم محکم میگیرمش چادر میندازم رو صورتش باز دوباره چادر میزنه کنار جیغ میزنه خیلی اینجور میشه منم ب شدت میترسم و ایت الکرسی میخونم تا چن دقه و بعد اروم میشه منم موندم چرا اینجور میشه

اره زمانی که خونمون و عوض کردیم پسرم دوسال و نیم بود شب تا صبح جیغ میکشیدو گریه می‌کرد تو خیابون راش میبردیم تا اینکه همسرم دید و متوجه شد صابخونمون یک خواهر عقب مونده داشت تو این خونه نگه میداشتنش و بابچه ها نمیساخت
گفتیم که عکسشو وردارن روحش آزاد نبود
ولی خداروشکر حل شد بعد یک ماه

به نظرم چیزی نیست تنهاش نزار از سرش میپره

پسر منم دیشب هی می گفت نه . انگار کسی داره ازش چیزی میپرسه . جالب بود برام ولی یکم خوابشم میومد شاید دم خواب بوده

پسر جاری من هم دوست خیالی داره- شاید دوست خیالیشه

میخواستم برم اتاق یهو خوندم نوشتی میترسی نخون ولی لامصب کرم داره خوندم ترسیدم دختر😂

زهرمار ترسیدم 😀😘😘

این چیزی که میگی دوبار واسه دخترمن پیش اومده، هوا هم روشن بود یهو از اتاق با وحشت اومد پذیرایی و پشت سرشو نگاه میکرد منو شوهرم بهم نگاه کردیم ترسیدیم شوهرم دستشو گرفت و برد تواتاق وگفت ببین هیچی نیست 🥺🥺

شاید چیزی زدتش، پشه ای چیزی یا آنی دردی چیزی داشته، 🙃

ب کسی چیزی نگو براش دعا طلسم ازاین چیزا نگیر چون واسه اش خوب نیست

عزیزم دخترت همزاد داره اصلا نترس فقط سعی کن اتاقش عوض کنی یا پیش خودت بخوابونی حتما براش حرز امام بگیر ی قرآن کوچولو گردنی همیشه باهاش باشه زیاد پیگیر نباش پسر منم همزاد داره میبینه باهاشون حرف میزنه ۹سالش خود منم از بچگی دارم چون پسرم شیر مادر خورده مثل خودم شده ولی دوتا دخترام ندارن

پدربزرگ و مادربزرگ من خیلی پسرمو دوست دارن قبلا با دختر داییهام میرفت خونشون اما یه مدته وقتی از در خونه وارد حیاط خونه مادربزرگم میشیم شروع میکنه گریه و زاری از ترس میلرزه 😔😔😔امروزم همینجوری شد خیلی نگرانشم

پسر من همینطوری شده بود. اولا اینکه قران بذارین بالا سرش بعدم حرز ببندین به دستش
من براش فیگور حیوانات گرفته بودم، از اونها به شدت میترسید. فکر میکنم اونا هم بی تاثیر نبودن. شما هم اگر از چیزی‌میترسه نذارین جلو دستش فعلا

من خودمم یه دوست دارم گه گاهی میشینیم باهم حرف میزنیم اختلات میکنیم .🤭🤭🤭

عزیزم بچها روح لطیفی دارن .شاید چیزی میبینه .مگه احضار ندیدی دختر بچه تو اتاقش حرف میزد با یه نفرر🥲🥲

آخ خیلی ترسیدم مخصوصا این موقع شب

همیشه حرز امام جواد بذار گردنش حتی تو خواب

گلم از چیزی ترسیده
منم بچه ک بودم مدرسه نمی‌رفتم خیلی میترسیدم تو خیال خودم همش یکیو تصور می‌کردم وقتیم ک وارد مدرسه میشدم میدیدمش ب مامانم اینا میگفتن اونا نمیدیدنش همین باعث شد من از مدرسه بترسم ب گفته ی یکی از معلما رفتیم پیش زاغ سوز ۳ روز بعد اون دیگه ب کل ترسم ریخت

بسم الله و چهار قل بخون موقعی ک اینجوری میشه
همیشه صوت قران پخش کن
اسم حضرت علی رو بیار
هر چی باشه رو دور میکنه

بچه ها تاوقتی زبون باز نکردن کامل چشم سومشون فعاله
ارشیدا خیلی پیش میاد با یکی بای بای کنه دشت بزنه براش یا کارای دیگه ولی نمیترسه من حس میکنم بابام میاد سر میزنه یا پدرشوهر مادرشوهرم میان دیدن نوشون

قرآن بزار بالا سرش بچس دیگه دوست خیالی داره یهو

من ک خیلی ترسیدم . البته آدم ترسویی هستم .

مهسا برای منم پیش اومده وقتی دیار کوچولو بود🥲
قرآن بذار بالای سرش گلی

سوال های مرتبط

مامان نفس♥️ مامان نفس♥️ ۱ سالگی
مامانا لطفا از تجربیاتتون بگید

پسرم ۱۶ماهشه و میخوام که عادت کنه تو اتاق خودش بخوابه
خلاصه بعد کلنجار رفتن باخودم که نکنه چون شیرخودمو میخوره خیلی خسته کننده باشه دیشب بالاخره تصمیممو قطعی کردمو گفتم خدایا خودت کمکم کن شیر دادم بهش و وقتی خوابید گذاشتمش رو تختش ساعت ۱۲شب/چون پارک بودیم دیر شد تا بخوابه
خلاصه خوابید ۱۲ منم کنار تختش رو زمین خوابیدم
درواقع تا ۵.۶صبح از استرس و فکروخیال خوابم نبرد
۲ساعت بعد بیدارشد واسه شیر ینی دقیقا ساعت۲
بعدش دوباره ساعت ۴
بعدش ۸صبح

هرباری ک بیدارمیشد من از جام بلندمیشدم ازتخت میاوردمش پایین تو بغلم ی رب ۲۰مین شیرمیدادم بعد میذاشتمش..

الان سوالم اینه من گفتم چندروز تو اتاقش میخوابم ک بوی منو داشته باشه بعد ک عادی شد واسش میرم اتاق خودمون حالا یهو یادم اومد تا زمانی که شیرمیخوره من باید تو اتاق خودش نزدیکش بخوابم ک بتونم وقتی بیدارشد زودپاشم شیربدم.بعد اتاقش کوچیکه.منوهمسرم راحت نمیتونیم بخوابیم حتی اگ تنگیه جارو تحمل کنیم بخوابیم تا ۲سالگی بچه باید تو اتاقش بخوابیم؟؟
اونوقت دلم خوشه ک بچه تو اتاق خودشه و مستقله😂

فکرم کارنمیکنه از مشغله
لطفا راهنماییم کنید
الان دوباره دارم تو اتاق خودش میخوابونمش ک خوابید بذارمش رو تختش