۱۸ پاسخ

میگذره نترس.بلاخره بچه باید بیاد بیرون ی جوری.زایمان را دردش را خدا برا ما زنا قابل تحمل کرده چون وقتی بچه را میزارن رو سینه مادر هر چی درده از یادت میره

هم زایمان آسونه هم بچه داری
به شرطی که جنس خوب بزنی🤣

سلام
طبیعیع،شرایطت میخواد عوض شه
زایمان هم سعی کت آموزش ببینی برای طبیعی
ب دلت هم بد راه نده
بچه هم سخت و شیرین،شب بیداری داره،آشفتگی داره
روزای خوبم داره،بای خنده ش دنیا رو بهت میدن،حتی پی پی کردنش شادت میکنه
بنظرم بعد اومدن بچه ی نسخه جدید از خودت رو میبینی
سعی کن برنامه ریزی داشته باشی و سخت نگیری💕حتما ی مامان عالی میشی،شک نکن

برو تو دلش ترست هم میره
یک فکر کن ب این ک خدا لیاقتشو دیده در تو و بچه داده کمکتم میکنه
و فکر نکن ک باید مادر بی نقصی باشی
میتونی با وجود ترس و استرس و بلد نبودن مادر خوبی باشی

منم همین طوریم،دارم دیونه میشم

وای منم همینجوری ام☹️🫠

دوره مامان اولی ها رو بخر ببین.

نه بابا هیچکدومش سخت نیست الکی نگرانی. از این روزات لذت ببر.

آدمیزاد بنده عادته
زود به همه چیز عادت میکنه
درسته سخته اما تو میتونی
من با اینکه بچه دوممه فکرکردن بهش و روبرو شدن با این چالشا بهم استرس میده
اما زیاد فکرتون درگیر نکن

عزیزم ترسات کاملاً طبیعیه من راجع به اینا با مامانم صحبت می‌کنم بهم میگه تا تجربه نکنی خودت به این باور نمی‌رسی که هم شیرینه و هم سخته میگه شیرینیه چه‌دار شدن انقدر زیاده که به تمام چالش‌هاش می‌ارزه
طبیعی چند هفته بیشتر نمونده سعی کن به ین فکر کنی که تمام این سختی‌های ۹ ماه رو به سلامتی پشت سر گذاشتی و تو چقدر زن قوی هستی و مطمئن باش از پس همش برمیای خدا ا ظرفیت بنده‌ای رو نشناسه بهش اون نعمت رو نمیده

من الان میگم کاش ۱۷سال پیش که بچه اولم روآوردم که خیلی آسون بود بچه داری همون موقع دو سه تامیاوردم وتموم میشد..بچه های الان رومیبینم چ جورگریه میکنن و کولیک دارن ترس همه ی وجودم رومیگیره

منم مثل شما هستم
هم از زایمان هم بعدش
احساس میکنم چندین سال از سنم گذشته و زندگیم کلا عوض میشه. همسرم رو ک میبینم همش فک میکنم دارم لزش جدا میشم
ولی استرس زایمان رو سپردم به زمانش. اصلا اجازه فکر نمیدم به خودم میگم استرس رو همون موقع میکشم. شنیدم تمام دردش تا چندساعت بعدشه
روز اول با مورفین آروم میشی و بعدش فقط یه کم آروم میشی.

منم‌همین‌حسایی ک توصیف کردی داشتم لحظه ای که بدنیااومد ودیرمش اصلاباورم‌نمیشد مادرشدم نی نی که بیادتوبغلت و مادربودن حس کنی انقدررر قوی میشی وازپس همچیز
برتیای خداقدرت وقوتش رو بهت میده وروز ب روز عاشقتر ازقبل باجلن دل ب زندگی وبچت میرسیی دنیای قشنگی مادر وفرزندی درکنار قشنگیاش خب طبیعیه یسری چالش ها هست سختی وشب بیداری ها یا گریه ها ودلیل گریهاش.اما ب مروز برات طبیعی میشه. وباوجودش یه مادر قوی وفداکار میشی

همه چی رو بسپر به خدا

دقیقااااا منم همینطورمممم واییییی اگر زمان به عقب برگرده که نمیگرده هیچ وقت باردار نمیشدم از شدت ترسهام و مخصوصا الان که کلا حس پوچی دارم بی مصرفی و اینکه اصن قراره چی بشه چی میشه چه بلاهتیی قراره سرمون بیاد 😔

زایمان راحت ترین مرحله ست 🤣
سختی های اصلی بعد زایمانه

اصلا ترس نداره بعد ها که نی نی تو بغل کردی به این روز ها میخندی

عزیزم هیچ ترسی نداره
خدا خودش کمکمون میکنه
به شرایط عادت میکنینیم

سوال های مرتبط