دلم میخاد برگردم ب دورانی ک کلی شوق ذوق داشتم، برای باران انواع غذاهارو درست میکردم، همه چی ب موقع،۴ وعده غذا، عصرونه و و و
تا باران جاییش ی کوچولو قرمز میشد دنبال کرم و پماد بودم،
تو حموم بازی میکردیم، بعد حموم کرم،لوسیون،ناخن،لباس خوب، موهای مرتب,سشوار،بیرون رفتن، بازی کردن، خیلی مزه میداد همه چیز خیلی خیلی خیل، یکساله ک همه دلخوشیم و چال کردم 😟😟 خیلی میترسم از زندگی، دیگ یعنی میتونم اونجوری شم؟ الان ی ماهه ک ک باران صورتش پشه خورده انقد خاروند زخم شده خون میاد و من عین خیالم نیست💔💔هوففف خیلی میخام برگردم ب اون حالت ولی نمیتونممممم

منم این روزا خیلی بی انرژیم
حوصله هیچی رو ندارم

دقیقا چقد منی انقد بیحسم نصبت ب زندگی انقد بی ذوقم ک نگو

خب منم این جوری شدم خسته میشه ادم

اینجوری نگو عزیزم مشکلاتت رو نمیدونم ولی باید به خاطر دخترت قوی باشی الان به مراقبت بیشتری احتیاج داره قوی باش و صبور

زهرااااا
دیووونه
انقد انرژی منفی نده ب خودت🥺
زهرا مطمئنم هیچ کس مهم تر از باران نیست برات ب خاطر اونم ک شده خودتو نباز.....
اون شوهرررررر... درست میشد
تو هم حالت خوب میشد 🥲

اولش همه اینجورین بعدش عادی میشه یچه ها ی کوچولو مستقل میشن

یادمه پیاماتو

فک کردم تنها من اینجوری ام

شامپو کرمی ایروکس عالیه

دخترت گناه داره عزیزم تو یه مادری و مسئولیت این بچه با توئه قوی باش مطمین باش روزای خوبم میاد

چرااااا