۱۱ پاسخ

دیگه کلاس فرستادن بزرگه هم می‌تونه پیشنهاد خوبی باشه
و به خودت ناراحتی نده

چون مهمون ها خانواده همسرت هستن اوقاتت رو تلخ نکن که یهو تو این سختی ناراحتی همسرت رو نداشته باشی


نگران نباش روزی یکی دوساعت اگه بشه وقت گذاشت به تمیزی نرمال خونه می‌رسی تا مهمونا بیان
وقتی که اومدن در کمال احترام و خوشرویی وضعیت رو بهشون نشون بده

وقتی اومدن مثلاً گاهی اوقات بشین بگو وای چقدر درد دارم شبا که اون کوچولو گریه می‌کنه بیا تو پذیرایی قدم بزن

وقتی که اومدن دیگه از خود گذشتگی نکن که هی بری ظرف بشوری و بخوای درهای اتاق ببندی که صدای گریه نفهمند

اشکال ندارد بزار ظرفا بمونه

دیگه وقتی اومدن خود واقعیت بدون از خودگذشتگی باش وشرایط روزمرت رو به خاطر مهمونا سخت تر نگیر
ناهار دیرترامادع شد که بشه
پلو ساده بود که بود
ظرفا نشسته باقی موند اشکال ندارد
باشه که یکم شرایط رو ببینن و خودشون کمک کنن
تو هر کار کردی قبل اومدنی با حال خوب و بدون غر به همسر خونه رو آماده کن کم کم
وقتیکه اومدن با سیاست و احترام اصلا به خودت سخت نگیر

مجبور میشن که کمک کنن

عزیزم هیچ چیز و هیچ کس مهم تر از خودت نیست . به خودت فشار نیار . یا حداقل نیرو کمکی بگیر برای تمیز کاری خونه . از اسپارد میتونی بگیری فکر کنم حدودا ۴۰۰ ۵۰۰ اینا بشه برای یک روز . مهموناتم اومدن به نظرم باز کاری نکن . یا حداقل بچه هارو بسپر بهشون خودت به کارا برس .

آره خیلی سخته منم یه پسر یه سال و نیمی دارم با یه بچه ۲۷ روزه منم اون بزرگی رو می‌ برم خونه مامان بزرگش و به تموم کارا می‌رسم بچه منم کلیک داره ولی می‌ذارمش تو گهواره تکونش میدم آروم می‌خوابه وقتی می‌خوابه بلند میشم جمع و جور کردن

سلام عزیزم خداقوت به شما
من یه پسر۴ساله دارم
و یه ۱۹ روزه


و وضعیت شبیه به شمارو دارم
اگه توانایی مالیش رو دارید یبار یه کمکی بگیرید بیاد که خونه رو خوب مرتب کنه
و اسباب بازی های پسربزرگتون رو تا جای ممکن جمع کنید تو انباری جایی بزارید
تعداد کمی وسیله در دسترسش باشه که زیاد ریخت و پاش نتونه بکنه
من اکثر غذاهامو شب میپزم
وبیشتر اش و آبگوشت و هرچی بشه آبپز کرد
مثه مرغ آبپز اینهاست

ظرف هم یه بسته۱۰۰تایی دیس یبار مصرف گرفتم و یه بسته لیوان یکبار مصرف خیلی کمکم کرده

در رو قفل کن راه نده

از مهمونات کمک بگیر، تو بخواب مطمئنم با کولیک هر کی باشه فرار میکنه و بازم خودت تنها میمونی😂😂

منم ی پسر ۳سالو ۵ماهه دارم ی دختر ۳ ماهه ی هفته ای میشه خابش بهتر شده قبلش تا ۵صبح بیدار بود الان شبا میخابه از ۱تا ۶روزا نیم ساعت ۳وفعه چرت میره من شبا جاروبرقی میزنم شام اضافه میپزم ک ناهار داشته باشم منم خونریزی دارم ی هفته خوبم ی هفته خونریزی میگن عفونت داری قرصم خوردم ولی فایده ای نداشت

بچه بزرگتو بزار خونه مامان بزرگش بچه کوچیکتم بزارش تو گهواره تکونش بده اون وقت به کارات برس

چقد بی فکرن اونایی که تواین شرایط میخوان بیان مهمونی

وااای من درک میکنم خیلی سخته خداییش من دختر بزرگم۴سالشه پسرمم الان۲ماهشه هنوز خونه بابام هستم یه هفته رفتم خونه خودم دیدم اصلا هیچکاری نمیتونم کنم باز برگشتم

مهمون دیگ چیه تو این اوضاع خیلی درکت میکنم من بچم هم رفلاکس هم کولیک داشت پدرم درومد مهمون سخته

سوال های مرتبط

مامان رادمهر مامان رادمهر ۶ ماهگی
مامانا یه مشورت ازتون میخوام اگه دوتا بچه کوچیک پشت همم دارید بهترمیتدنید راهنماییم کنید من یه پسر دوسال ونیمه دارم با یه پسر سه ماهه پسربزرگم خیلی اذیت میکنه کوچیکه رو یک دقیقه نمیشه باهاش تنها گذاشت،همش خونه مادرم شهرستان بودم تواین مدت اما نمیشد اونجابمونم همش اومدم خونم دوهفتس به پرستارگرفتم .پسرکوچیکم رفلاکس داره روزا که خواب نداره همش چرت و نق شباهم از ۱۰ میخوابه تا ۵ صبح اما خب این وسط ۴ یا ۵ بارواسه شیرپامیشه یعنی خواب شب درست ندارم صبح زودم بیدارمیخوادبخوابه بزرگه بیدارمیشه بایدمراقب اون باشم اما بدون پرستار واقعاکم میارم اون ساعت ۸ صبح میاد تا ۶ بعدازظهر‌من خیلی اگهی پرستاردادم هیچ ادم به دردبخوری نبود یه دونه به زورپیداکردم ظاهرش ادم بدی نیست ازش سفته واینام گرفتیم اما من بازبهش شک دارم ازترسم نمیتونم تنهاش بذارم همش میگم بلایی،سربچه هانیاره ندزدشون یا دزدی نکنه ازخونم شما باشیدچیکارمیکنسد به شوهرم بگم خودم کاراموانجام میدم پرستارنیادبه جاش یه خرجی به خودم بدم پولشو ؟ولی واقعا یه روز که نمیاد به هیچ کارنمیرسم هیچی اعصاب خودمم داغون میشه ولی واقعا میترسم ازینورم یه غریبه توخونمه هیچ آشنایی پیدانکردم بیاد الان استرس دارم به بچه هام به خونم به مالم کاری نکنه