سوال های مرتبط

مامان دوتا فسقلی🩵🩵 مامان دوتا فسقلی🩵🩵 ۴ سالگی
سلام خانما خوبین؟ ی سوال دارم لطفا راهنماییم کنین
ما تازه خونه رو عوض کردیم همسایه طبقه بالاییمون ی پسر داره از پسر من چندماهی کوچیکتره الان ک دوشبه اسباب کشی کردیم میاد اینجا با جیغ و داد و گریه ام نمیره خونه شون.پسر من ب بابام میگه باباجون،رابطه بابای منم با بچه ها فوق العاده خوبه تو همین دوروز این بچه چندبار بابامو دیده عاشق بابام شده و اونم بابامو باباجون صدا میکنه😂😂😂 امروز مامانش اومده دنبالش جیغ میزنه میگه اینجا خونه باباجونه😂 نمیزاشت پسرم و بابام برن دم در
منم ی بچه ۴۰ روزه دارم واقعا اعصابم نمیکشه بچه مردم بخواد بیاد خونه م و شلوغ کاری کنه نمیدونم باید چ رفتاری کنم.از ی طرفم نمیخوام پای پسرم ب خونه اونا باز بشه و یکسره بیان برن و اخلاقاش رو پسرم تاثیر بزاره چون پسر من خیلی بچه فهمیده ایه و میدونه کجا چجوری رفتار کنه میترسم با این رفت و امدا مثل اون لجباز و جیغجیغو بشه
موقع بازی بچه خوبیه قشنگ بازی میکنه ولی وقتی میان دنبالش واویلا میشه ی جوری گریه میکنه من دلم واسه ش میسوخت. دوتامونم صاحبخونه ایم مستاجر نیستیم ک بگم یکساله اونا میرن یا ما میریم😩
مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
میش کمکم کنید؟
من و جاریم تو ی حیاط مشترک زندگی میکنیم اون دوتا بچه ۱۲ سال و ۷ ساله داره بالا میش من ی پسر ۳/۵ ساله .....ما پایین زندگی میکنیم بعد بچه ها از عمد میان تو پایین سرو صدا میکنن پسرمنم ب هوای اونها می‌ره دنبالشان بازی کنه بارها زدنش اذیتش کردن من ب پسرم میگم با اونها بازی نکنه چون اونا از این بزرگترین ولی پسرم قبول نمیکنه پسرم ازم اجازه نمیگیره می‌ره از پله ها بالا و بار دیدم خواستم هلش بدن و ومن داد زدم و بدتر لج میکنن وقتی بهشون میگم ...امروزم کن گفتم دارن تو حیاط بازی میکنن یهو رفتم دیدم پسرمو از کوچه هم بیرون بردن و بردن جاده اصلی ک ماشین داره میاد می‌ره از اونجا هم میخاستم ببرنش سرکار پدرشون و...منم پسرمو آوردم خونه تو راه پیش بچه ها کلی فش ب من داده منم آوردم تو خونه زدمش از صورتش سیلی پس گردنش کشیده از کونش و...خلاصه کلی گریه کردیم هم اون هم من بارها بهش میگم از من اجازه بگیر حرف گوش نمیده من خیلی بهش محبت میکنم باهاش تو خونه بازی میکنم وقت میزارم ولی امروز دیگ عصبانی شدم زدمش ...دختر جاریمو صدا کردم میگم چرا بدون اجازه من برایش میگ ب من چه خودش اومده ...با مامانم ک قطع ارتباطیم ....اونقدر بچه های تخم سگی ان نمی‌دونید بخدا ی دایی ۱۵ ،۱۶ ساله دارن تو مدرسه کاندوم ب بچه های دیگ میفروشه اینها هم دقیقا عین اون بد ذات....من الان با این شرایط خاک تو سریم چیکار کنم؟