۱۰ پاسخ

جداازاین حس ناجوری که داری حرفاشونم معرکس مثلامن بچم بامادرشوهرم خوبه خواهرشوهرم میگه مامانموازننه اش بیشترمیخوادیاهمش میگن توخیلی دعواش میکنی کمیودمحبت داره و.....من اصلادس روش بلندنمیکنم یاسرش دادبزنم ولی بچس خب مادرشوهرم یکجامیشستیم عادت داره بش ولی حرفای مسخرشون کاری کرده الارقم میل باطنیم وبرعکس خواسته ام الان کم میبرمش هروقتم میفهمم قراره بیادبچرومیخوابونم بخاطراینکه خیلی دلموشکستن اشکمودرآوردن بارهابچروازدستم چنگ زدن یکبارهرکارمیکردم آروم نمیشداومدبچروچنگ زدمنوهول دادگفت توبچروزدی گریه میکنه منم گفتم توحتمابچتومیزدی کودن بچه دلدره دارودادم دارم راش میبرم تاساعت۳شب بیداربودم گفتم تواگ دلسوزبودی تاالان میومدی بدخواب شدی حتما

سلام عزیزم تایپینکتوخوندم اگه به پدرش وابسته اس مشکلی نیس چ بهترکه باپدرش احساس راحتی کرده ومیدونی پیش اون بدخلقی نمیکنه ولی عمش نه یجورایی بایدبکشونیش طرفه خودت الان بقیه میخونن میگن چون عمه اس اگه خاله بوداینونمیگفتی نه والاچ عمه چ خاله چ مادربزرگ چ پدربزرگ وقتی ازش دورن همون بهتروابسته نشه چون جداشدنش سخته وقت رفتن عمه خیلی اذیت میشه گناه داره ازالان باعمه درمیون بذاربگوبهش بگه عمه به مامان بگوبرات انجام بده تامن تماسموقط کنم و.....بابهونه هاجذبت کنه به دخترت

لذت ببر پسر منم از وقتی باباش میاد بهش چسبیده تااااااا وقتی میخوابه یه لحظه هم پیش من نمیاد حتی برم بخوام باهاشون بازی کنم هم عروسکا رو از من میگیره میده به باباش🤣

عین دختر منه جدیدا برا حموم و دسشوییش هم باباش باید ببره من راحتم تقریبا

نه من دوست دارم بچم بغل خودم باشه نه وابسته باشه نه بی خیال

خوشبحالت من که هر جا برم هرکی بیاد خونمون پسرم فقط به من می‌چسبه دلم میخواد بره پیش عمه ش یا خاله ش

ای خوشبحااااآااالت آرزومه وقتایی ک میرم شهرستان دخترم دست از سر من برداره وابسته بقیه بشه ولی نه

از این رها شدگی استقبال کن و بعد دو سال چند ساعت برای خودت زندگی کن

آخه نمیتونم دوست دارم خودم به کاراش برسم ولی منو نمی زاره

احساس راحتی کن و به کارات برس

سوال های مرتبط