خانمها سلام...یه مطلبی میخواستم بگم
پسر من دوسال و سه ماهشه اما متاسفانه زیاد حرف نمیزنه...من خودم نمیرسم خیلی باهاش حرف بزنم همیشه دستم بنده بکار چون یه بجه دیگه م دارم... بعد حس میکنم هوششم کمه. زود یه جیزی رو نمیفهمه.. یعنی اصلا چیزی رو نمیاد بگه مثلا گرسنگی یا سرما و گرما البته می.م چون زیادباهاش کار نکردم خوب نمیدونه..چکار کنم دیدم اینجا مامانا میان میگم بچه م گفت فلان و بهمان من تنم میلرزه...اما تازگی خیلی باهاش کار میکنم کلمه زیاد میگه حتی شعر تاب تاب عباسی میخونه جمله در حد مامان بیا دادا بیا یا بیا بشین اینا میگه ولی خیلی کم... نگرانم نکنه مشکلی داشته باشه...کلا انگار هیجی نمیفهمه مثلا میگم پی پی میکنی بگو پی پی تا من بفهمم اما اصلا انگار نمیفهمه...مادر شوهرم میگه زوده ولی بچه جاریم قد این بود قشنگ میفهمید همه چی رو... مامان بابا دادا مریم حمید نیما خاله آنا عمه باتری تیله آب ماشین نترس صدای بعضی حیوانات و اسماشونو بلده نمیدونم اینا کافیه ولی میگم اگه بگم جیش داری بگه آره یا نه. یا بگم سرده گرمته جواب بده یا جیزای دیگه رو نمیفهمه...مبگم نکنه خدایی نکرده اوتیسم داشته باشه بخدا خیلی ناراحتم..کسی هست بچه ش اینجور باشه؟درد رو هم انگار بعضی وقتا نمیفهمه مثلا دوبار...تا بحال انگشتش با شیشه بریده در حد خیلی کم اصلا نقهمیده..ولی سرش بخوره حلیی ملش بخوره یا محکم دستش بخوره گریه میکنه میگه آخ....یا نثلا یکی بره حمام دستشویی اینقدر مشت در کریه نیکنه تا طرف بیاد با ابنکه میدونه طرف نیاد ولی بازم درحد وحشتناک گریه میکنه هرجی نیگم الان میاد بابا یا دادا سرش رو محکم میکوبه زمین...

۱۱ پاسخ

سلام نگران نباش عزیزم فقط بیشتر باهاش بازی کن

عزیزم از لحاظ کلمه و حرف زدنش به نظرم نگرانی ندارد . چون جمله ی کوتاه و کلمه می گه راه نیافته . مرگ رو هم بچه ی این سنی نمی فهمه . اون یکی بچه تون هم از گریه ی بزرگترها چون تو محیط بوده گریه کرده و نه مثل بقیه اما تا حدودی متوجه فقدان حضور پدربزرگش شده . راجع به گریه پشت در سرویس اکثر بچه ها همینن و نگرانی نداره . فقط اون سر کوبیدنش موقع ناراحتی رو کم کم از سرش بنداز .
راجع به گرسنگی و حس گرما و سرما نمی دونم همه ی بچه ها متوجه میشن یا نه . اما راجع به حس درد به نظرم کمی حساس باش . چون اعصابی که در اندامها هستن حس درد رو به مغز ارسال می کنند .

عزیزم دخترعموم تا ۴سالگی حرف نمیزد الان زبون دو مترررر... پسربچه ها بازیگوش ترن ، به مرور یاد میگیره

عزیزم پسر خواهر شوهر من تا دو سالگی کلا ده تا کلمه می‌گفت الان سه سال و دو سه ماهشه همه چیش عالی شده
بچه ها باهم فرق میکنن
مثلا پسر من تو حرف زدن عالی بود از یه سال و نیم به بعد جمله هم می‌گفت ولی رشدش به شدت کنده
لطفاً اینقدر خودتو عذاب نده و بچتو با کسی مقایسه نکن
انشاالله که خیلی زود همه چیش عالی میشه
پسر منم گاهی کتک میخوره رو خودش نمیاره

والا پسر منم در حد کلمه میگم فعلا جمله هم نمیگه

عزیزدلم اصلا نگران نباش و افکار منفی رو بزار کنار
وای من یه مدت به مسیحا پیله کرده بودم که چرا مثلا فلان کارو نمیکنه
چرا اسمشو صدا میزنم بعد دویا سه بار برمیگرده !!!
چرا مثلا سرش میخوره جایی خیلی گریه نمیکنه و چرا گاهی روی پنجه پا راه میره و امثالهم
یه خانمی تو تلگرام یه کانال داشت و راجع به همین بیماری که حتی دلم نمیخواد اسمشو ببرم نوشته بود
رفتم التماسش کردم و همه چیو راجه به پسرم بهش گفتم
گفتم تو رو خدا کمکم کن
گفت فیلم از بازی کردن و حرف زدن و تعاملش با دیگران برام بفرست
فرستادم خدا خیرش بده
دید و گفت خانم عزیز شما نیاز به روانشناس و حتی روانپزشک دارید
بچه به این باهوشی ، به این سالمی چرا روش عیب میزاری؟!!!
حتما خودتو درمان کن
اونروز مسیحا در حد سی کلمه حرف میزد
الان خیلی قشنگ حرف میزنه و جمله میگه
به مردم میگه نرو وسط خیابون ، چیزی از تو یخچال بدم بهش میگه سرده یا اگه غذای داغ بخوره تف میکنه و میگه داغه
عزیزدلم ما خودمونم دستمون رو میبریم گاهی و اصلا نمی فهمیم یا میبینیم پامون سیاه و کبوده و نفهمیدیم کی خورده به جایی
ایراد از بچه نیست از ماست که عجولیم ،مقایسه میکنیم و توکلمون کمه
به خدای حی لا یموت توکل کن و از امروز تا چهل روز حدیث کسا بخون و از خدا بخواه هم خودتو آروم کنه هم پسرت زودتر شکوفا بشه
ببخشید طولانی شد

چقدر حساسی
پسر من جیشو میفهمه اما تا حالا نگفته گرمه یا سرده البته خودم تو ماشین هستیم یکم خنکه هی بهش میگم سرده یا چایی میخوریم میگم داغه تا یاد بگیره
پسرت زیا گوشی دستش میگیره؟

اهان هرچیم میخواد لج میکنه سرشو انقد میکوبه زمین یهویی ها ک همیشه شوهرم بام دعوا میکنه ک چرا اینجوریه

برا گفتن پی پی و جیش خب زوده براش چون دختر منم نمیگه بعد ک کارشو کرد میگه۰اما دختر بزرگمو یک سالو نه ماه گرفتم۰این یعنی بچه با بچه با هم فرق میکنه از نظر فهمیدنم بچه من قشنگ متوجه میشه از کوچیکی بش میگفتن مثلا داغه یا خطر داره یا به وسیله های تزیینی دست نمیزد یا وقتی ماشین میاد تو خیابون متوجه میشه میاد اینور یعنی خطر رو حس میکنه۰اما پسر خواهرشوهرم همسن اینه از اون کوچیکی به همه چی دست میزد الانم ماشین موتور میاد هیچ خودشو نمیکشه کنار به همه چی داغ و خطرناک و تزییناتم دست میزنه ازپله نمیتونه بره و بیاد و هزار کار دیگه۰پس اینام طبیعیه بچه با بچه فرق میکنه۰از نظر حرف زدنم در حد مامان بابا اب هم هم دایی مریم اینا رو میگه اما دختر من کامل حرف میزنه خیلی وقته شعر هم میخونه۰از نظر راه رفتن مثلا اون یک سالگی راه رفت دختر من چهارده ماهگی۰از نظر دندون اون یک سالو نیمش بود دراورددختر من شیش ماهگی۰پس الکی خودتو نگران نکن و با اون مقایسه نکن چون طبیعیه۰من دختر بزرگم قبل دو سال همه رنگا رو بلد بود تا ده میشمرد اشکال هندسی رو میگفت اما این کوچیکه بلد نیست قرار نیست بگم ک هیچی نمیفهمه هرچیم رنگا رو میگم علاقه نشون نمیده به همه میگع قرمز و نارنجی۰برا غذا دختر بزرگم الانم ک شیش سالشه یکبارم نمیگه گشنمه چون اشتها نداره همچنان اما کوچیکه قشنگ میگه مامان غذا۰پس نگران نباش

باز پسر شما جمله دو کلمه ای میگه پسر من فقط تک کلمه ای اونم چند تا کلمه محدود😂

نترس عزیزم اینهمه کلمه میگه دیگه میخواستی چیکارکنه.گریه کردنش هم شایدواسه جلب توجهه.همه بچه ها یکی نیستن الآن نهایت۳۰ کلمه میگه اون وقت من بایدبشینم بگم های های وای وای.بچتو باهیچ کس مقایسه نکن

سوال های مرتبط