۱۷ پاسخ

اره. دخترمم از قیچی. میترسه.
اما. از ماشین. اصلاح. شارژیا. خوشش،امد چند بار جلوی موهاش با همین. باباش. کوتاه میکنه براش

پسر منو باباش میبره برا اصلاح همیشه هیچ وقتم گریه نمیکنه ماشالا

پسرمن اولین بار با پسربزرگم رفته اولش ک نشسته روصندلی گریه کرده بعد آرایشگرگفت بشینه رو پای داداشش کاملا ساکت بوده

من که کلا بی خیال آرایشگاه شدم

پسر منم خیلی گریه می‌کنه دو بار بردم نذاتش کوتاه کنه اومدیم بیرون

خب نباش آرایشگاه تا عاقل بشه کی گفته حتما باید موهاشو کوتاه کنی خواهر من،

پسر منم یخورده گریه میکنه اذیت نه، من براش کلیپ کودکانه میذارم روبروش، تو بغل باباش میشینه کوتاه میکنه، کم کم عادت میکنه به محیط

من تابحال آرایشگاه نبردم

ن والا گریه نکرد اولین بار ۱ سالش بود ک شوهرم بردش هیچی نمیگف فقد دور و برشو نگا میکرد...۳ ماهی یا ۴ ماهی یبار از همون موقع کوتاه میکنیم موهاشو اونم تو آرایشگاه

ببین عزیز من یه روشی امتحان کردم جواب گرفتم ببین شما هم میتونی جواب بگیری پسر من هم از پزشک هم آرایشگاه وحشت داشت در حدی که از جلو در هر کدوم می‌رسیدیم گریه هاش شروع میشد من لوازم پزشکی اسباب بازی گرفتم هم باهاش دکتر بازی کردم هم یه قیچی داره میگفتم بشین من موهاتو کوتاه کنم می‌شست بعد قیچی رو میدادم دست خودش میگفتم حالا تو کوتاه کن موهامو همون شد دیگه گریه نکرد سر هیچ کدوم

پسرم بار اول که رفت خیییلی گریه کرد
بار دوم همسرم برد یه آرایشگاه دیگه ارایشگر دید پسرم داره گریه می‌کنه باهاش بازی کرد گوشی در آورد آهنگ گذاشت پسرم ساکت شد سرگرم شد کارش انجام داد
شما هم پسرت یه جوری سرگرم کن با هرچی که دوست داره
بعدش با چند دقیقه گریه کردن اتفاقی نمی افته پدرا خیلی سخت میگیرن

پسر منم کلا نمیره آرایشگاه اسفند بردم الآنم وضع موهاش خرابه

مو رو لباس یا دست و پا و لباس و صورتش بریزه بدش میاد
آنقدر گریه می‌کنه که نگو

اوف دختر من روانیت می‌کنه

من بابام آرایشگره اون کوتاه میکنه میشینه اصولا گاهی سر لج باشه نمیزلره

پسر منم بار اول دوم گریه کرد الان میبرمش براش بازی میزارم طرف کوتاه میکنه اونم مشغول بازی کردن با گوشیه

نه دختر من تا الان دوبار موهاشو کوتاه کردم اصلا گریه نکرد

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
اینم از شب یلدا که به گریه و کتک خوردن گذشت .. اینم از روز مادری که فقط دلم شکست.. خدایا هستی دیگه مگه نه؟ من بدبخت چه گناهی کردم که پسرم هر جا با باباش میریم می‌چسبه به باباش و جیغ میزنه هر جا بدون باباش باشیم خوبه و بازی میکنه. امشب رفتیم خونه مادرشوهر پسرم جیغ میزد و چسبیده بود به باباش پدر شوهرم عصبی شد گفت برش دارید برید خونتون شوهرم با پسرم رفت من و با دخترم مثل احمق ها موندم گفتم زشته برم. چه قدر متلک بهم زدن که آره تو بچه رو اینجوری تربیت کردی.بعد مادرشوهرم میگه زنگ بزن خانواده ات برن علی رو ببرن تا پسر من بتونه بیاد یلدا. هر چی بهش میگم خانواده من خودشون جایی دعوتن گوش نمیده. بعد منو آورده تا دم خونمون که برو علی رو آروم کن سرش بند بشه پسر من بتونه بیاد یلدا علی هم جیغ میزد د باباش رو گرفته بود تهش مادرش با قهر از خونه رفت بیرون شوهر منم یه عالمه منو پسرم رو زد که اینو تو تربیت کردی من بچه به این بدی ندیدم منم زنگ زدم به مادرشوهرم گفتم گناه من چیه علی گریه میکنه چرا من باید کتک بخورم میگه خوب پسرم ناراحت بوده به من چه!!!! خدایا کجای این عالم نشستی ظلم رو میبینی ساکتی