سوال های مرتبط

مامان امیرعباس. هلما مامان امیرعباس. هلما ۱۲ ماهگی
سلام مامانا
امروز دخترمو بردم واکسن ۱۲ ماهگی بزنه خلاصه زد رفتم خونه بعد یک ساعت و نیم دیدم از بهداشت زنگ میزنه ، خلاصه سلام و احوالپرسی کرد گفت بچتون حالش خوبه تب نکرده گفتم فعلا که الحمدلله خوبه بعد گفت میدونین که یه واکسن دیگه هم هست واسه پاش قراره تا یک ساعت دیگه برامون بیارن میام خونتون بزنم براش (ما روستا هستیم و همو می‌شناسیم رابطه ها صمیمیه)
منم گفتم باشه
بعد زنگ زدم به شوهرم گفتم آخه واکسن یک سالگی یکی بوده من که میترسم معلوم نیست واکسن چیه خودت بزنگ به بهداشت سوال کن
خلاصه زنگ میزنه یارو بهش میگه این واکسن ها خیلی خوبه واسه عفونت و سرما خوردگی و ایمنی بدن حتما باید بزنید. منم شک کردم زنگ زدم به رفیقم بهورز خانه بهداشت روستای بغلیمونه گفت زینب اصصصلا نزنی معلوم نیست چیه و بزار من زنگ بزنم به خونه بهداشتتون ببینم چیه خلاصه زنگ زد به بهداشت ما میگه گفته همکارم موقعی که اب مقطر می‌زده با گردا قاطی کنه حواسش نبوده ویال خالی برداشته زده به بچشون ولی چیزی بهشون نگید ما به دروغ گفتیم واکسن جدید می‌خوایم بزنیم
خلاصه رفتم خونه بهداشت نگفتم که خبر دارم چه غلطی کرده گفت میدونین صبح که واکسن زدیم براش نصفش مونده ته سرنگ همکارمون همش تزریق نکرده ماهم عذاب وجدان داشتیم که نصف مواد داخل سرنگ بوده گفتیم بیایم بقیش هم تزریق کنیم

بعد رفتیم مرکز به دکتر گفتم اینجوری کردن گف خودم تماس میگیرم ببینم جریان چیه گفته من سرنگ خالی تزریق کردم بهش بعدش که رفتن دیدم اینکه سرنگی که آماده کردم روی میزه

به نظرتون شکایت کنم ؟؟ آخه سرنگی که اب مقطر ریخته و خالی بوده که مشخصه اون چیه داخلش کشیدس
این چجوری هوا زد به بچه

من می‌گم نکنه اشتباه زده خلاصه ک دخترم دوبار آمپول خورد
مامان فاطمه ثنا مامان فاطمه ثنا ۱ سالگی
واکسن یک سالگی و چالش مادرا 😂
چون خیلی میگفتن سخته( به خاطر حساسیت ) و من استرس گرفته بودم
خلاصه قصه واکسن بهداشت تماس حاصل کرد که چرا برا واکسن تشریف فرما نمیشید که من گفتم به خاطر حساسیت که خیلیا گفتن سخته بعد گفت بیار بیار من جای دیگه هستم درمانگاهه پزشک هم هست اگر خدانکرده اتفاقی افتاد که نزدیک بود برام گفتم باشه که دوباره سه بعدازظهر زنگ زد از بهداشت گفت که بهتره ببری مرکز واکسیناسیون اونجا بزنن و موند اونم دور بود برام تا اینکه عروس عموی شوهرم گفت برده بیمارستان حکیم تازه تاسیس شده اونجا زده اونم بچه اش حساسیت پروتئین گاوی داره که زنگ زدم گفت آزمایش حساسیت گرفته دوهفته بعداز جوابش واکسن رو میزنن و اونجام هم وفت گرفتم که ۱۲ تیر وقت داد دیگه دل زدم به دریا زنگ زدم به متخصص که میبرم گفت اینطوری گفتن باید بیمارستان باشه .... گفت اصلا چنین چیزی نیست واکسن سختی نیست من میزنم فردا بیار خلاصه ببخشید طولانی شد دوروز پیش بردم زد و راحت ترین واکسن بود اصلا تب هم نداشت فقط گفت به من گفت خونه رفتی یک سی‌سی سیتریزن بده بنابر احتیاط هم من استامینوفن دادم ولی فرداش چون اصلا خداروشکر تب نداشت ندادم

عکس هنری هم از خواهر بزرگه خوشگل 😍🥰🥰
مامان فندق مامان فندق ۱۳ ماهگی
تجربه😐 دیروز پسرمو بردم بهداشت واکسن یک سالگی بچه ترسیده بود با چشمای پراشک گردنشو کج کرد نگاه آقاهه بهداشتی کرد یهو آقاهه برداشت گف نگاه چشمای بچت انحراف داری بردیش دکتررر؟؟؟ منو میگی درجا خشکم زد قلبم ریخت همسرمم بود اونم سررخ شد همسرم الکی گف بردیم مشکلی نداره چی میگی برا خودت گف ن چشماش لوچه 😐 یا ابلفضل منو میگی چرا ما تا بحال متوجه نشده بودیم خلاصه اومدیم خونه من هی گریه نگاه ب پسرم سرچ تو گوگل هرچی نگاه بچه میکردم آخه مشکلی نداشت..خلاصه همسرم اومدم اصرار ک بچه رو ببریم چشم پزشک نکنه چیزی باشه خودمون نمیدونیم ‌.خلاصه ۶۰ کیلومتر رفتیم تا نوبت چشم پزشک اینا ...
خلاصه دکتر گف مشکلی نداره بچه حالت صورتشه هیچ انحرافی نداره از اونجایی که همسرمم بود گف نگاه شبیه باباشه بینی ش پهنه این حالت صورت بچه س چرا عیب میذارید چشماش هیچی نیست.
خلاصه محض احتیاط بچه رو کلی عذاب دادن قطره ریختن با دستگاه دکتر معاینه کرد خداروشکررر گف هیچی نیست‌.‌...
آی لعنت بشه این یارو که ایقد استرس داد بهمون بخدا من دست و پام بی حس بود از غصه ..خلاصه دیروز روز بدی بود به خیر گذشت🤦