۴ پاسخ

اگ هرشب نشه یک شب درمیون باماشین میریم دور میزنیم الانم ک محرمه سه شب بردمش مسجد ک دیوانه شدم اخرهفته هم بعضی هفته ها یا میریم باغ ابجیم اونجا بازی میکنه یا باغ مادرشوهرم خانوادمم ک ازم دورن

نه عزیزم هم اینکه بد عادت میشه یک روز هم که نمیخای بری بیرون میگه باید بریم
هفته ای یکبار میبرم پارک
خونه مامانم چون نزدیکه دو سه روزی یکبار می‌ره .خونه مادر شوهرم هم که تو یک ماه شاید یکی دوبار بریم
بقیه اش خونه ام فروشگاه هم که با ماشین میریم میام

من صبح میرم زیارت عاشورا ، شبم هیت ،

هر شب میریم مراسم
روزاهم یا خرید یا پارک با دوستام قرار میزاریم میریم
مهمونی کم میریم دوست ندارم به کسی عادت کنه مجبور باشم همش ببرمش خونشون
قبلا مجبور بودم زیاد برم خونه پدرشوهرم یا باهاشون بریم بیرون و میومد خونه تا نیمه شب نق میزد و نمیخوابید

سوال های مرتبط