۱۱ پاسخ

دلسوزی تو کار ندارم میره جیش میکنه میاد خودشو میشوره دستاشو چجوری میتونه مایع بزنه ؟ قدش به روشور میرسه یعنی؟

منم فک میکنم مظلوم تر از بچه های من وجود ندارن. حالا اینقدم اذیت دارنا

ماشالله گل پسر این افتخار داره دختر بیشتر دلت قرص باشه به مستقلی پسرت دلسوزی چرا پاشو خودتو جمع کن، ماها که بچمونو اگه نبریم تو جاشون خیس میکنن چی بگیم

کلا مادرا اینجورین دیگه دنبال یه چیزی تو بچه ها میگردن ک خودشونو عذاب بدن ..منم دقیقا همینم😢بعضی وقتا بی دلیل دلم براش آتیش میگیره به خودم میگم واقعا من مادر بدی هستم شاید ..مخصوصا وقتی بچه ها خوابن مادر بهشون نگاه می‌کنه یه عذاب وجدان بدی میگیره بی دلیل ..نمیدونم واقعا چرااا🫠

یعنی پی پی می‌کنه خودش میشوره ؟؟؟🤔🤔🤔🤔

وقتی بچه باشه پدرتون رودربیاره خوشی نمیزنه زیردلتون...خخخخ

وااای فکردم فقط من اینجوری ام همه مث همیم ک😐😂

مثل من پسرم گریه میکنه بغض میکنه منم گریه میکنم دلم میسوزه براش

برعکس دختر من که گرگه به نظر این دلسوزیا اشتباست باید افتخار کنی که بچت مستقل خودش دستشویی میره خودشو میشوره بعضیا هنوز پوشکن تو این سن این یعنی اینکه خوب آموزش دادی پس ناراحتی نداره

وای دقیقا الان داشتم برای مظلومی دخترم گریه میکردم 😢😢خیلی دلم میسوزه براش نمیدونم چرا

بله منم دارم ..بعضی وقتا می بینم پسرم خوابش برده رو فرش خوابیده .مثلا چند ماه یکبار پیش میاد همچین چیزی .چون عادت داره سر پام باید بزارمش بخوابه .وقتی می بینم خودش خوابیده جگرم آتیش میگیره .حس میکنم بی مادره دور از جون شما ...چون از پوست و گوشت و استخون ما هستن از شیره جونمون بهشون دادیم تا بزرگ شدن بایدم دلمون بسوزه عزیزم ..هیچ کس هیچ کس عزیزتر از بچه خود آدم نیست و نخواهد بود .واسه من که همینطوره

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۳ سالگی
یعنی این بچه قشنگ منو دیوونه کرده یعنی کاری کرده دیگه غلط بکنم به بچه ی دوم فکر کنم، یه بچه میبینی شیطنت داره میدوئه، بپر بپر میکنه از دیوار راست بالا میره میگی شیطونه تو ذات بچه اس شیطنت ولی حسین این کارارو نمیکنه یعنی میکنه ها ولی خیلی کم آزار دهنده نیست عوضش اذیت میکنه میزنه گار میگیره، بعد باباش رو خیلییییی اذیت میکنه نمیزاره اصلا یه لقمه غذا بخوره یه کم استراحت کنه، اصلا باباش رو میبینه یه بچه ی بدی میشه که حد و حساب نداره دیوونه میکنه قشنگ...
الان دیروز از صبح پیش خواهرم بوده من بیمارستان بودم نه صبح از خواب بیدار شده ظهر نخوابیده شب ساعت ده تو ماشین خوابید بعد تا من برم دوش بگیرم بیام بخوابم ساعت یازده بیدار شد یعنی قشنگ جد و آباد منو آورد منو آورد جلوی چشمم دوازده و نیم خوابید، فکر کن من از ۵ صبح بیدار بودم تو بیمارستان از این ور به اون ور دنبال کارای مامانم، خلاصه دوازده و نيم خوابید الانم از ۷ صبح بیدار شده نه گذاشت من بخوابم نه باباش که ۸ میخواست بره سرکار، یعنی دیگه نمیدونم چیکار کنم باهاش😭😭😭