۱۰ پاسخ

همشون مثه همن فک میکنن چون خودشون بیرون از خونه کار میکنن و ما زنا خونه داری و بچه داری میکنیم کار بسیار آسونیه و قدردان نیستن

بیشتر مردها همینن میدونستی بس کتک خوردن تو کودکی فکر میکنن یچه با کتک ادب میشه شوهر منم با آریا همینه

توام برو دکتر آمپول و سرم بزن حالت خوب بشه مقصر خودتی که بهش رو دادی

دقیقا شوهرم منم همینه
میگه سر بچه باید داد بیداد کنی بحرف کنه
انقد داد زده پسرمم به حرفش گوش میده

ششوهرت مثه شوهزمنه عزیزم
فقط یه فرقی داره خیلی خرجی هم نمیده
غذاهم از بیرون نمیگیره چون معتقده ضرره برای خودش و بچه
البته که نوشابه به بچه میده هاااا

هزیزم واسه همه این اتفاق میافته گلم شوهرمنم وقتی من مریضم یا دخترم اعصابش کلا خورد میشه نمیدونم چرا انتظارشم بیشترمیشه

والا وضعیت منم همینه توبگونیم ساعت مسئولیتشوقبول نمیکنه،بعداونوقت بچه کاربدمیکنه من دعواش میکنم اون طرفداریشومیکنم میگم فلان چیونخربراش میره میخره بچه اصلاحرف هیچکس وگوش نمیده مخصوصا پدره روخونه میزنه وفحش میده ،تهش میگه بچروچرااینجوری تربیت کردی نتیجه ی کارای خودشه

همشون مثل همن فکرمیکنن چون مادرشدیم بایدجورهمه چیو بکشیدانگارما آدم نیستیم

یه هفته اعتصاب کن..هیچکاری تو خونه نکن..

خوبه باز خرجشا میده

سوال های مرتبط

مامان عشق مامان عشق ۳ سالگی
سلام خوبید خانما، بچه هاتون خوبن؟ گاهی وقتا برام خیلی سوال پیش میاد چرا بعضی ها خاص و بده اخلاقشون، نمیدونم شاید من حساسم یه دوست دارم نه صمیمی ، دخترش ۲ سالشه بعد دختر من با دخترش بازی میکنه اون حساسه ۴ چشمی حواسش بهشه ، خودشو خیلی دخالت میده تو کار بچه ها کاملا فهمیدم ادا س ، میگه یعنی من اهمیت میدم دنیای دخترا با پسرا فرق داره ما دوتامون دختر داریم اون یه پسرم داره ، اونوقت میگه تو نباید بزاری بچه رژ لب بزنه و لاک ناخن میگه گوشواره ننداز اونوقت پسر ۲۰ ساله ش گوشواره انداخته گاهی با اینجور آدما نمیدونم چجوری رفتار کنم ، به بچه ش میگه از خودت دفاع کن چجوری یعنی مثلا موقع بازی میگه چون دوستت اسباب بازی نداد تو برو از بگیر این رفتار در شان یه زن ۴۳ ساله نیست من ۱۳ سال ازش کوچیک ترم ولی اینجور اخلاقی ندارم ، خیلی رو مخم رفته میگه مت خیلی بلدم ولی واقعا اشتباه میکنه حالا اون رفتار رو کرد به نظرتون چی باید میگفتم ، بعد نیم ساعت اومده به دخترش میگه برو توست رو بگیر حالا نه بچه ش گریه میکرد نه کسی کاری کرده بود منم گفتم دیگه دخترت یادش رفته باز یادش میندازی که چیییی میگه خواستم سر به سر دخترت بزارم کاملا مشخص بود که حرص می‌خورد دخترش توپشو نخواست واقعا اینجور آدما مادر نیستن دشمن دیگران و خودشونن منی که مادرم درسته بچه مو دوست دارم ولی بچه های دیگه هم دوست دارم اون داشت لج می‌کرد با بچم این یه درد دل بود و خواستم بگم واقعا هر کسی بچه ش رو شیر میکنه به بد کزدن به بچه ی دیگه مادر نیست
مامان آروین مامان آروین ۳ سالگی
روز اول مهد کودک
بذارم گریه کنه یا نبرمش؟!
سلام مامانا
من پسرم رو مهد ثبت نام کردم دو روز در هفته بره. روزی ۳ساعته
روز اول رفت من دم در نشستم هی میومد چک میکرد من هستم
روز دوم بردمش مربی گفت نشینی بهتره ، خودشم اروم بود و رفت داخل. منم نموندم
هی بهم میگه چرا نموندی چرا رفتی؟ من دنبالت میگشتم گریه کردم
تو نرو همونجا بشین
بهش گفتم اگه دوست نداری نریم. ولی میگه دوست داری فقط تو هم بمون
منم قول دادم میمونم ، ولی همینکه فرستادمش بره داخل شروع کرد گریه کردن که من نمیرم.
مربی گفت توجه نکن تو بذارش داخل برو ما حواسمون هست اروم میشه عادت میکنه
ولی من دلم نمیاد نشستم تا ساکت بشه. اروم شد. لی همون پشت در نشسته بود. دو ساعت موندم اینم از پشت در تکون نخورد.
هر چی مربی گفت بچه ها اومدن دنبالش همون پشت در نشسته بود بازی میکرد
اخر آوردمش خونه اعصابم خورد شد که من اینجا موندم تو دم در بشینی بازی کنی!!!
نمیدونم به حرف مربی گوش بدم ببرم بذارمش برم. یا به حرف دلم گوش بدم و اصلا دیگه نبرمش...🥺