۷ پاسخ

من از اولش اومدم خونه خودم مامانم اومد پیشم بمونه ک ۶ روز موند بعدش بچم تب داشت یه شب ان ای سیو بستری شد اومدیم خونه اونشبم مامانم موند از فرداش همسرم گفت خودم هستم بهش میرسم دگ الان چند شبه خودم میرسم به کاراش زیاد سخت نیست فقط باید هوشیار بخوابی شبا و هردوساعت بیدار شی شیر بدی بهش

من ۲۲ روزگی اومدم خونه خودم تنهای تنهام هستم

۳۰ روز الانم هر هفته سه چهار روز میمونم ن نمیتونی خواب بری حتی یه ذره محکم نفس بکشه بلند میشی منم خوابم سنگین بود ولی با کوچکترین حرکتش بلند میشم

من تا دیروز مامانم پیشم بود خونه خودم بودم
الان ولی از دیروز خونه خودم تنهام
امروز حتی حموم بردمش

من حدود یک ماه میمونم

من تا ۱۷ روز خونه مامانم موندم
اصلا اولش فکر میکردم خواب برم گریه کنه بیدار نشم چی
ولی چطوری شده همین که دستش هم تکون میده بیدار میشم
دیگه عادی میشه خود به خود موقع شید دادنش هم خودت زودتر بیدار میشی

من که میترسم ازپسش برمیام مامانم مریضه نمتونه دلم نمیاد شایدجاریم بیارم پیش خودم که اونم رومخه

سوال های مرتبط