شماهم وفتی بچه هاتون خوابن دلتون براش تنگ میشه یا فقط من خلم؟
صبحا که خوابه تندتند کارامو میکنم اما دلمم براش تنگ میشه انگار خونمون سوت و کوره
ایشالا توی همه ی خونه ها صدای شیرین زبونیای یه بچه بپیچه
بیاید از روتین زندگی هاتون بگین
من خودم صبح تا ظهر که نازگل خوابه ظرف میسورم غذا میپزم لباس میشورم تمیزکاری میکنم بیدار که شد ادشو میدم. پوشکشو عوض میکنم. لباساشو عوض میکنم باهاش بازی میکنم. بعد اگه خوابید میخوابونمش دوباره این چرخه تا شب ادامه داره
راستی بچه هاتون به سن بچه های من چیکارا میکنن؟
نازگل من منو میشناسه قشنگ باهام انگار ارتباط برقرار میکنه منو میبینه دست و پاهاشو. تکون میده صدا از خودش درمیاره برای بابا و مامان جونشم همینطوره خندیدنشم عمیق شده یه بارم باصدا خندید

تنها نیستی، چجوری صب کار میکنی؟ شبا میخابی؟

اول بگم که بچه من از نازگل شما ده روز بزرگ تره دوم مامانم دوس داشت اسم دنیز و بزاریم نازگل ولی نشد الان خودش دنیز و نازگل صدا میکنه سوم بیشتر کارای ماهم اونجوریه ولی دختر من بیشتر ازهمه خودمو می شناسه بامن می خنده بازی میکنه بغل همه گریه میکنه فقط بغل خودم آروم میشه عاشق خندیدنشم وقتی می خنده زبونش و یه کوچولو میاره بیرون.بیدار باشه نمیتونم کاری بکنم باید بخوابه تا کاری انجام بدم رو صدا حساسه زود بیدار میشه باید رو پنجه هام راه بدم تا بیدار نشه😂😂😂در ضمن دل منم براش تنگ میشه هم تو خواب هم تو بیداری قربون صدقش میرم

خداحفظش کنه

ساعت ۸ بیدار شدم کارام کردم خونه مرتب کردم ناهار گذاشتم صبحانه خوردم پسرم خواب بود ۹ بیدار شد
یکم باهاش بازی کردم بهش شیر دادم پوشکش عوض کردم دوباره خوابید الان
خداروشکر منو پدرشو میشناسه شروع میکنه به خندیدن و به زبون خودش حرف زدن باهامون😂😂
خیلی هم شیطون شده ورجه وورجش زیاد شده

منم دلم تنگ میشه براش🥺

خدا حفظش کنه ویهان منم دیگه کلا میشناستمون برامون میخنده اوقه میگه لباشو ی حالت میده یعنی میخاد حرف بزنه گاهی ذوقاش با صداس تو خابم گاهی با صدای بلند میخنده یا گریع میکنه

منم همینطورم بعد میرم باهاش بازی میکنم بیدار شه
اینقد بد اخلاق میشه میگم گوه خوردم بیدارش کردم🥴🥴🥴🥴

عزیزمم😍انشالله که خیرشو ببینی

آره عزیزم منم اینجوریم