۴ پاسخ

حوریه جون منم دقیقا حس شمارو دارم خیلی دل نازک شدیم من با گریش گریه میکنم ،یادته یه تایمی فکر میکردی دختره بعد فهمیدی پسره عصبی شده بودی از دکترا میگفتی من الان چجوری ارتباط بگیرم دیدی عاشقش شدی خداروهزاران بار شکر بهت تبریک میگم از ته دلم💖😘😘😘💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙

یادته ی حرفی یا ی کاری مامانت میکرد میگفتی شمام شورشو دراوردی یا گیر الکیه بیخودی نگران میشی
مامانتم میگف ایشالا مامان میشی میفهمی چی میگم🤦‍♀️
این اون حرفه ماماناس دیگ ثابت میش بمون

چ دلی داری میزاری پیش مامان میری من ک اصن نمیتونم ب کسی بسپورم می‌دونم از این مامانای چندش میشم😂

اخ امان از دل نازکی
من که وقتی بهم گفتن بچه رو بزارم دستگاه گریه میکرد خودمم باهاش زار میزدم همه سرزنشم میکردن که محکم باش🥺

سوال های مرتبط

مامان مهدیار👼🏻 مامان مهدیار👼🏻 ۱ ماهگی
تاپیک قبلیمو خوندین؟😢بچم دیشب دیگه انقد گریه کرد که بهش استامینفون دادم خوابید؟ بیدار شد بعد چند ساعت شیرخودمو دادم باز بالا اورد و بی قراری کرد کلی گریه کرد، با مکافات خوابوندمش ، بعد بیدار شد گفتم شیر خشک بدم ببلاک آی آر دادم بهش ۳۰ تا ، خورد خوابید بالاهم نیاورد، مشکل از شیر خودمه که میخوره انقددد حالش بد میشه تا بالا نیاره اروم نمیشه، هی تا دم گلوش میاد، هی گریه میکنه اوق میزنه، انقددد بی قرار میشه که منم باهاش گریه میکنم😭 چهارشبانه روز بود که سرجمع ۱۰ ساعتم نخوابیده بود، دور چشماش قرمزه قرمز، باز بیدار شد شیر خودمو دادم تا چقد گریه کردددد و باز بالا اورد با اینکه کلا ۱۰ دقیقه خورد منم خیلی رژیم غذایی سفت و سخت دارم، الان بعدارظهری بهش همون ببلاک ای ار دادم راحت بود بچم خیلی😢 فکرکنم شیرمو دیگه نباید بهش بدم، اذیت میشه خیلیییییی😭 سینه هام سفت شده رفتم حموم کلی گریه کردم که شیرم بهش نمیسازه و انقد بی قرار میشه بعدش

دیروزم بردم دکتر کیدیزول داد بهش ، ولی هنوز هیچ داروخانه ای پیدا نکردمش، یه روز اون دارو رو بهش میدم دوباره شیر خودمو میدم اگه بهش نساخت و بازم بالا اورد دیگه کلا بهش شیرخشک میدم😭💔

نمیدونم شاید حتی عوارض دارو از شیر خشکم بیشتر باشه حتی☹️
مامان MAHLIN🌙💖 مامان MAHLIN🌙💖 ۲ ماهگی
سلام عزیزا وقتتون بخیر
امروز من مجبور شدم ب خاطر مراسم ختمه زنعموی شوهرم از سافت۱۲ونیم ظهر تا ۱۰ شب دخترمو بزارم خ
پیش مامانم خودمم رفتم اونطرف
شیرمو نتونستم بهش بدم ولی با اینک شیرم رفته بود هنه لباسام خیس بود سینم باد کرده بود نوک پستانم سینم درد میکرد همینک رفتم شیرمو بهش دادم
چن ساعت بعد ک رسیدیم خونه بی قراریاش شروع شد خیلی گریه میکرد خوابش میومد ولی نمیتونس بخوابه شیرمو بهش میدادم با اینک دهنش بود بهونه گیری میکرد گریه میکرد بلخره ب زور خوابوندمش همینک گهوارش گزاشتم‌چشاشو واکرد ی ریقه تقریبن اروم اروم تکونش دادم یهو با فشار زیاد بالا اورد ترسیدم برگردوندمش پشتش زدم باز بالا اورد با فشار اروم لمس ی جا موند ب خودش ک اومد با باباش بتزی کرد گشنش شد شیرشو دادم خوابید
ب مامانم اینا ک گفتم گفتن شیرت کهنه شده بود شیر کهنه دادی برا همینه تا حالا اونطوری نشده بود
زانداییمم اونجا بود معلمه میگف منم قبلن بعد مدرسه ک میومدم ب بچه شیر میدادم اونطوری میشد پرسوجو کردم گفتن ب خاطر شیر کهنس
اول چن قطره رو گفتن باید بدوشی بعد ب بچه بدی
شما چی میگین راسته؟؟
تجربه ای دارین؟