۸ پاسخ

هرررررررگز با خانوادت قطع ارتباط نکن تنها کسانیکه که خالصانه و تحت هر شرایطی پشتتون هستن اونان پس هرگز حذفشون نکن که تو چشمِ همسرت و خانوادش بی پناه به نظر برسی ولی اگر ازشون وایب منفی میگیری رفت و آمدتو کم کن و ارتباطتون بیشتر تلفنی باشه

کمتر برو و بیا اما ب شوهرت نگو ک نمیخای بری بهانه بیار کلا حذفشون نکن

حذفشون نکن ولی رابطه اتو کم کن

نرو بمون رابطتو کم کن ب خانواده شوهرتم جزئییاتو نگو بگو بخاطر گرمی هوا کمتر میرم بچه اذیت میشه مگه باید همه چیو بدونن

منم با خانواده ام یه سری مشکلات دارم اما فقط ارتباطمون رو کمتر کردم مثل قبل خیلی نمیرم که از چشم بیوفتم
هم از خانواده خودم هم خانواده همسر دوریم

من چند شب پیش خونه پدرم بودم سر ی اسباب بازی دخترم سه ساعت گریه کرد از اول اجازه ندادم چیزی بهش بگن
فقط داشتن غصه میخوردن اینقد اشک میریزه هیچکی حتی ی کلمه نگفت فقط دیروز خواهرم زنگ زد کفت چی شد آروم شد کا برگشتیم چرا اینقد گریه کرد گفتم راستش فک کنم وقت خوابش بود و دلتنگ باباش نمیدونست چجوری بروز بده شد اون داستان
بنظرم وقتی میگن بچه ت ترسو بگو نه اینطور نیست چه توقعی از بچه کوچیک دارید ما خودمونم از خیلی چیزا میترسیم
یا گریه میکنه بگو چون دیر به دیر میایم دلتنگ خونه مونه و اصلا اجازه نده اسم رو‌ بچه ت بزارن
اما قطع رابطه نکن مگه ما کیو داریم جز خانواده 🥺

قطع رابطه 😕خب کم کن رابطه ت رو.‌‌‌‌‌..آدم از فرداش خبر نداره،شاید ی چیزی پیش اومد که فقط همین خانواده ت ب دادت رسیدند،ب خاطر چهار تا حرف خاله زنکی که آدم نباید قطع رابطه کنه

منم همینطور
خیلی داغون میشم
وقتی میام اینطرف

سوال های مرتبط

مامان هدیه های الهی مامان هدیه های الهی ۴ سالگی
سلام دوستان عزیزم ..اومدم کمی دردو دل کنم ...متولد ۷۵ هستم سه تا بچه دارم یکی ۴ سال دومی ۲ سال سومی ۵ ماه ..لطفا نیاین بگین چرا اینجوری آخه اولی رو میخواستم یکم طول کشید تا باردار شدم دومی و سومی رو ناخواسته شدم یعنی دکتر بهم گفت شما با پیش ای باردار میشن بخاطر همین هی تند تند باردار شدم ...یعنی نگم از سختی سه تا بچه کوچک داشتن بخدا دیگه بریدم نمیدونم چکار کنم خییییییلی سخته ..اینقد روزا کارم زیاده که حد نداره ی دور خونه رو مرتب میکنم پشت سرم به دقیقه نکشیده خونه میره رو هوا ..خدارو شکر همسرم خیلی کمکم میده وقتایی خونه باشه ولی بیشتر بیرون از خونه هست خودم تنهام خیلی خسته میشم دیگه توان کار کردن ندارم..الان بعضیا میان میگن که الکی میگی ناخواسته بوده ..چون دختر خاله هام همیشه مسخره ام میکنن میگن غیر ممکنه ناخواسته بوده باشه..اوایل خیلی ناراحت میشدم ار دستشون اما بعدش که به خودم اومدم گفتم دلیلی نمیبینم براشون توضیح بدم یا ثابت کنم ناخواسته بوده ..اونا که سختیشو نمیکشن اونا که خرجشون و نمیدن....خلاصه بگم براتون از شدت کار زیاد دیسک مهره پنج کمرم پاره شده زانوهام به شدت الان چند روزه سوزش شدید دارن..واقعا نمیدونم چکار کنم ..به همسرم میگم دلم میخواد بخوابم وقتی بیدار میشم شده باشه ده سال آینده بس که خسته ام بچه هام اذیتم میکنن ...فقط خواستم اینو بگم بیشتر از دوتا بچه خیلی سخته یعنی مساوی با نابود شدنه ..من که دارم زیر بارش له میشم