سلام مامانا خسته شدم امروز نزدیک بود گریه کنم پسرم خیلی وابسته شیشه شده از صبح بیدار میشه همش می‌چسبه به من یا دنبال من گریه ممه ،شیشه شیر میخواد انقد آب شیر میخوره غذا نمیخوره یا با حواس پرتی بدم بالا میاره بخدا امروز انقد گریه کرده کفر گفتم استغفرلله،نیشگون گرفتم نمیدونم چرا اینجوری شده میخوام حواسشو پرت کنم بازی می‌کنم بازم گریه میکنه آخه چیکار کنم از شیر بگیرم زوده دلم میسوزه نگیرم اینجوری

نیم ساعت قبل غذاش اب بهش بده غذاشو بریز توی کاسه کوچیک ببر بیرون پرنده ای گربه ای خزنده ای ببینه .دختر من خونه باشه پدرمو درمیاره تا غذا بخوره ینی هرلقمه باید دنبالش بدوم ولی بیرون میارم اینقد سرگرم مورچه و گربه میشه نمیفهمه چقد میخوره

بخاطر دندونه پسر منم هفته قبل بیخود گریه میکرد بعد دیدم آسیاب پایین دوتا نبش باهم داره ور میاد بچه درد داره صبر و تحمل کن الان فصل تابستان مخصوصابااین گرما ما آدم بزرگا دائم داریم آب میخوریم چه برسه به اون طفل معصوم آب باید بخوره بازی بازی بهش بده