۱۴ پاسخ

بگو تو ک بلد نیستی خرج بچه رو بدی گوه خوردی بچه اوردی....من بلد نیستم بی عرضه ام ی شب ببر پیش ننت ک عرضه داره.....من ک مث ننه تو ده شکم نزاییدم یاد داشته باشم.بی شخصیت

من کاری به حرف همسرتون ندارم ولی شیر خوردن بیشتر از دوسال برای بچه ضرر داره بچه تقریبا همه بچه هایی که شیر مادر میخورن این مشکل که زیر سینه بخوابن دارن به اول کم کم‌ شیر روزش کم کن بعدش چسب بزن سینه ات دیگه نمی خوره بلاخره که باید گرفت نمیشه تا همیشه بچه شیر خورد باید تحمل کرد و از آقای همسر هم کمک گرفت

عزیزم من کاری به حرف شوهرت ندارم ولی کلا موقع شیر گرفتن خیلی سخته مثلا دختر من چند شب نصف شب بیدار میشد هی گریه میکرد تازه شیر خودمم می‌خورد خودم هم بغلش نمیکردم که بوی منو حس نکنه شوهرم کنارش بود باهاش بازی می‌کرد شمام همینه باید چند شب بیدار باشید برای بچه های شیر خشکی هم شنیدم که میگن شیرشو رقیق تر درست میکنن هر بار که دیگه کم کم مزه آب بده

نده بهش
اذیتشدو شب یا سه شبه ممکنه گریه کنه و نخوابه اصلا ناراحت نشو
بعدش دیگ میفهمه ک نیست و عادت میکنه

سلام عزیزم من صبر زرد گرفتم از عطاری زدم ب نوک سینه هام خورد اوق زد هی میومد سمت سینه ولی میگفت اوفه خیلی طبیعی ک بچه گریه میکنه خیلی چون دوساله شیر میخوره وابستگی شدید داره ودرحال ترکن طفلیا من ۳ شب توی خواب دادم ۱۰ روز شبانه روز مخصوصا شبا هی این بچه از خواب بیدار میشد گریه میکردمن تا صبح توی بغلم راه میبردمش یا روی پام بود طفلی چون زیر سینه همیشه میخابید این کارش خیلی طبیعی بود خیلی باید صبور باشی تا دوماه ۳ ماه هم بچه ی ب اون آرومی پرخاشگر وعصبی شده بود چیزی پرتاپ میکرد وجیغ میکشید صبو ی کن واقعا سخته

بگو الان هواگرمه مریض میشه
من میخاستم بگیرم شوهرم گف این همه شیر دادی یکی دوماه دیگه ام صبر کن بچه مریض نشه
پسرمنم شیرخشکیه

عزیزم تاب ریلکسی بخر براش میخوابه توش راحت

والا مث شوهر من همش میکع ت بچه داری بلدنیسی شیرنمیتونی بگیری چکنم هوا ایقدرگرم شدت ک میخاسم خاب ظهر بگیزم نمیشه شما فقط قبل خاب بهش میدی

تا ۳،۴ روز حتی یه هفته طبیعیه که بچه بد قلق باشه
همه ی بچه ها همینن نه بچه ی شما
باید تحمل کنی،اگه شیر خودت رو میخوره هم برای خودت ضرره و هم دیکه برای بچه سودی نداره

عزیزم من کاری به شوهرت ندارم
ولی دختر من شیرخودمو میخورد
به هیچ عنوانم نمیخوابید بدون شیر
یعنی پدر منو دراورد
منم یهویی قطع کردم
سینم و تلخ کردم دیگه نخواست
بغلش میکردم انقد راه میبردمش تا بخوابه
یه شب اول سخت بود
شما هم یکاری شیشه بکن ک دیگه نخوادش

خب اول آخر باید بگیری.خاطره بد نسازید از شیرخوردن بچه.حتما زیاد در موردش صحبت کردی همسرت حساس شده.

تو قبلش باید از نظر ذهنی بچه رو اماده کنی بعد بگیری

اهمیت نده تو به روال خودت پیش برو
کم نیار هرتصمیمی داری با اراده خودت جلو برو
این حرفا خیلی زیاده برای مادر

عزیزم سخت نگیر بهش بده کم کم بگیر منم شیر خشک رفتم دو تا قوطی براش گزفتم اصلا گیر نمیاد ولی دلم نیومد شماره دو براش گرفتم

سوال های مرتبط