۴ پاسخ

یاد دختر جاریم افتادم ی بچه مکار هس به نظرم ڗنتیک هس چون مادرشم همین مدلی هس با داستان شبا بهش توضیح بده و توی داستان یکی از شخصیت هاش مثلا بچه خودت باشه اسم هاشو عوض کن و بهش بفهمون چه عکس العملی نشون بده به نظر من مادرش چون با من خوب نیس قهریم بچشم عوضی بازی در میاره از بچت دفاع کن یاد بده از خودش دفاع کنه

منم نمیدونم مشکل منم هست
تو خلوتمون توضیح میدم براش ولی باز تا میبینتش یادش می‌ره ☹️

خوب ارتباط نگیر عزیزم .منم دخترم از پسر بچه خوشش نمیاد مخصوصا شیطان باشه اذیت کنه دوستم پسر داره خوبم هست اما ن اون خوشش میاد دختر ن دختر من خوشش میا پسر مچ نمیشدن مجبور که نیستم .
اما یه دوستی داره مهدم دوستا واقعا عاشق هما با اون ارتباط میگیرم عین خواهرا همه جا تقریبا با هما مادرشم خیلی خوب هست .خودت اصلا اذیت نکن

وااای چقد بد

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
خانوما ببینید من حساسم یا شماهم بودید ناراحت میشید
من زندایی همسرم زنه پیر و مسن نیست جوونه اما با پسر من همیشه لجه از رفتارش از طرز صحبت هایش میفهمم
اونروز خونه دختر خاله همسرم دعوت بودیم خاله همسرم کیک تولد گرفته بود از تولد پسر من چهار ماه گذشته از تولد دختره دختر خاله اشم دو ماه میگذره
این کیک رو بی مناسبت گرفته بود و اسم پسر من و دختر اونو نوشته بود که بچه ها خوشحال بشن کیک رو یخچال میزاشتن پسرم بدو بدو میکرد از اتاق دیدم بهش میگه بیبین شلوغی نکن آروم بشین برا توهم کیک بگیرن کیک رو برا اون دختره گرفتن برا تو نه
دیدم پسرم گریه می‌کنه که منم کیک می‌خوام گفتم پسرم برا توهم هست خاله برا هردوتون خریده یکم گذشت دیدم تو آشپزخونه باز برا پسرم میگه کیک برا اونه نه تو این بچه باز جیغ و داد که نه منم می‌خوام اینبار خالش از اونور پذیرایی گفت نه کیک برا هردوشونه من اسم هر دوشونو نوشتم همینطوری تولد دو تاشونم گذشته اینطوری گرفتم خوشحال شن
بعد غذا بردم پسرمو اتاق لباسش کثیف شد عوض کنم اومد اونجا برا اون دختره پول داد منم زود کارمو کردم از اتاق زدم بیرون شب استوری کیک و غذاهارو گذاشته بود رو کیک که اسم پسر من و دختره دختر خاله اش نوشته بودن رو اسم پسر من استیکر گذاشته بود نوشته بود تولدت مبارک دختر دوست داشتنی کاری به آستوریش ندارم ها
فقط اون رفتارش و اون گزاشتن استیکر رو اسم پسر من ناراحتم کرد
زنیکه نمی‌دونم چشه همیشه با این بچه لجه