سلام من امشب جای دعوتم اول اینو بگم حواسم به بچه هان هس
اما دختر جاریم پسر منو در نبود من گاهی با ممد قولی میترسونه امشب اونا هستن هرجوری هم شده با این دختره حرف زدم اما امشب اگه تکرار کرد دیگه چکار کنمش
هرچی به پسرم میگم این چیزا وجود نداره من کنارتم بابا هست
دیگه موندم شما چه راه کاری میدین البته تو جمع با بچه من اینطوری هستا ولی فقط خودشونن ۲ تا باشن اینطوری نمیکنه

وای دختر منم همینه دختر داداشم از جن میترسونش مامانمم هرچی میگه جن الکی دیگه یه گل دادیم بهش میگیم این جن نهال نترس بود تو شب میرفت تو حیات دستشویی اما الان منو با خودش میبره هرچیم به مادرش میگم میگه از مدرسه یاد میگیره یه گوش زد نمیکنه به دخترش

به نظر من نه به مامانش بگو نه به بچه اینجوری فقط حساسشون می‌کنی
بچتو آگاه کن از این جور چیزا
مثلاً همون عکس ممد گلی و کلیپشو از نت دربیار بهش بگو که صورتشو گریم کردن که خنده دار بشه بگو ممدگلی واقعی اصلا وجود نداره

به برادرشوهر ت بگو یواشکی بگو داداش مریض شده بود نمیخوابه از ترس کم مونده ببرم دعا براش بنویسن

من باشم ب بابای بچه میکم مادرا زیاد گوش نمیدن اصن حرف ادمو ب حساب نمیارن ولی مردا لاقل مردای طرف ما فرق داره وقتی ب باباش میگیم مسئله رو قشنگ حل میکنه بچه ها کلن بنظرم از بابا بیشتر حساب میبرن

خب به مادرش بگو باهاش صحبت کنه یا خودت محترمانه به بچه جاریت بگو بار آخرت باشه میترسونیش و....

شوهرت تذکر جدی بده اونم جلوی همه ...‌
چند سالشه ؟؟