اصلا دلت نسوزه ،،به فکر خودت و بچت باش فقط و فقط
گور بابای بقیه
اینکه خدا میبینه و اینا هم چرت و پرته
مامان من ۲۵ سال با مادرشوهری که هر جور بگی اذیتش کرد زندگی کرد تو یه خونه ،آخرش که مادربزرگم مریض شد همه ی کاراشو مادرم میکرد میگفت برای رضای خدا ، مادرم تو این زندگی هبچ خیری ندید ،بچه هاش با داغون ترین و ناجور ترین آدما ازدواج کردن و سوختن ،داداشم جدا ظد و من بخاطر دخترم مجبورم ادامه بدم ،مادرم ابشم نمیخنده
حالا اونایی که به یگ محل میدادن اما به مادرشوهر نه بیا و زندگیاشونو ببین ،تو آز و ناز و عروس و داماد خوب و زندگی آروم
میدونی الان تو انقد کار کردی شده وظیفت دیگه دیر برو زود برگرد مثلا شام میخای بری ۹برو به همسرتم نگو که زده بشه ازت معطل کن موقع رفتن همین که شام خوردید باز پاشو بگو دخترم خسته اس عادت داره شب زود بخوابه هرچی کمتر ببیننت عزیزتر میشی
آدم مگه بابچه میتونه کمک کسی بره اون باید کمک تو کنه
اشکال نداره خدا عوضشو بهت میده،، خدا میبینه کافیه بیخیال بنده خدا
منکه بودم نمی رفتم
باید با برادر شوهرت برخورد کنی بگی حق نداری با پسرم اینطوری حرف بزنی
چرا میری گلم مجبورت کردن ؟یا شوهرت میگه ؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.