بچه ها از مهد پسرم متنفرم
خاک تو سرشون
امروز اشتباهی بجای یکی دیگه عرفان رو فرستادن دم در خودشونم نرفتن ببیننن کیه پشت در
شانس آوردم عرفان دیده کسی نیست برگشته تو کلاس اگر میرفت تو کوچه دنبال من میگشت من چه خاکی تو سرم میکردم
اینقد حالم ازشون بهم میخوره که خدا میدونه
زنگ زدم مدیرشون گفتم این چه وضعیه مگه مربی نمیره بچه رو تحویل بده با پر رویی میگه نه نمیرن
وای خدا اصلا سرم داره سوت میکشه
عرفان میگه من تنها رفتم مدیرشون میگه من از مربی پرسیدم گفته نه من با عرفان رفتم دیدم کسی نیست با عرفان اومدم بالا ولی همون مربی دروغ گفتنش برام ثابت شده ست چون حرف منو دوتا کرد
چند بارم به عرفان گفتم با خاله .... رفتی دم در دیدی بابای ... هست خاله چیکار کرد(اینجوری پرسیدم که اگر عرفان اشتباه میگه تنها رفته بفهمم)
هی میگه دارم میگم تنها رفتم پایین چی میگی تو
ینی اینقد با این مهد مشکل دارم که خدا میدونه
اینم از اینکارشون باز😢
فردا برم مهد رو سرشون خراب میکنم میخوام بگم فیلمای دوربینا رو بیارین یا عرفان دروغ میگه تنها بوده یا مربی شما هر چی هست من میخوام بدونم برام ثابت بشه

۸ پاسخ

بنظرم حتما برو بگو فیلمارو نشون بدن عزیزم، بهترین کارو می‌کنی👌
مربی نباید بچه رو تحویل بده ، مربی اصلا نباید از کلاس بیرون بیاد باید همیشه مواظب کل بچه های کلاس باشه . همیار مادر( خانمهایی که خدمتگزار )هستن باید تحویل بدن عزیزم

حتما پیگیری کن حتما من استرس گرفتم بخدا...تا فیلمارو بهت نشون ندادن کوتاه نیا

من اول سال راننده سرویس بچم اشتباهی برده بودمهددیگه خراب شدم سرشون، راننده رو عوض کردیم، مهدهم عذرخواهی کرد,کاریکدفغه اتفاق میفته،

بگو فیلمو به من نشون بدین وگرنه من میرم آموزش و پرورش شکایت میکنم که این ماجرا پیش اومده .
مهدشو عوض کن آدم دیگه نمیتونه اعتماد کنه

مهدشو عوض کن

وای عجب بیشعورهایی هستن حتمافردابرو فیلم روببین حالایبارشوهرمن رفته بود بچه روتحویل بگیره مدیرشون نداده بودبچه رو گفته بود من از کجا بدونم شاید شماطلاق گرفتین تواومدی بچه رو یواشکی ببری اینقدردقیقا

کدوم شهری ؟ چقدر شهریه دادی ؟
والا من همیشه خودم میرفتم یه روز باباش رفت دنبالش ندادن دخترمو بهش زنگ زدن خونه
هرروز تا خودم رو نبینن و تایید نکنن بچه رو نمیذارن از در بیاد بیرون
هرروز هم یک نفر ثابت دم در ایستاده که مادرهارو بشناسه
و پرستارهم ایستاده که کفش هاشون رو پاش میکنه و دمپایی هارو توی جای مخصوص خودش میذاره

تودیگه اونجاثبت نامش کردی حرص نخورآخرساله ولی به پسرت تاکییدکن تامنودم درندیدی ازمهدنیابیرون باهیچکسیم غریبه حرف نزنو جایی نری یوقت فق ط باخودم بچه میفهمه همین که نره بیرون اشکال نداره

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۵ سالگی
سلام مامانا خوب خدا قوت😊...میگم شمایی که بچه هاتون مهد میزارین پیش دبستانی نه..مهد فقط...قرارداد بستین مثلا یک ساله شش ماهه یا نه هر ماه بخواهید میفرستین یا نخواین هم نمی فرستین؟؟؟
سوال دوم مربی های مهد کودک چ طوری رفتار میکنن نسبت به بچه ایی که اضطراب داره گریه میکنه؟؟؟تو مهد پسرم مربیش اصلا بچه ها رو بغل نمیکنه میگن بچه اجازه نداریم بغل کنیم...این به کنار پسرم کلا مدقع ورود به کلاس گریه میکنه یا قبلش میگه نمیرم دیگه توی کلاس اروم میشه...امروز ماشین کامیونی داشت همراش برد اصلا هم گریه و غر نداشت رفت تو کلاس من که در رو بستم‌صدای گریه اش اومد و مث همیشه زودی ارومنشد برگشتم بغلشکردم گفتم ناهار درست کنم میام و گذاشتمش کلاس رفتم توی دوربین چک کردم دیدم اصلا مربی و دو نا مادر یار خیلی به بچه اهمیت نمیدن ...فقط یکی از مادر یارها همین که داشت وسط کلاس گریه میکرد نشوند صندلی و صورتش تمیز کرد ....مربی دورش نیومد..نه ظرف عذاش نه آب هیچی نمیزاشتن که لااقلاروم شهبعد چند دقیقه ک هق هق میکرد ماشینش رو دادن بعد هم خودم به مسئول دفترشون گفتم بچه من اروم نشدهمث اینکه بگین اب بهش بدن....حالا خیلی ناراحت شدم از کار مربی...ظهر هم میریم دنبال بچه صورتش کثیف و خشکه نمیشورن...ی بار هم تذکر دادم ...به نظرتون من حساسم یا برم تذکر بدم این دفعه به دفتر شون؟؟؟
مامان 👑هانا خانوم👑 مامان 👑هانا خانوم👑 ۵ سالگی
سلام مامانا یه کم راجب معلم و مربی های بچه هاتون بگید
با بچه هاتون همدلی دارن؟اگه رفتار اشتباهی کنن بهشون تذکر بدین چطور برخورد میکنن قبول دارن یا نه
دختر من کلاس آی مت میره متاسفانه خیلی از سرماخوردگی و مریضی اضطراب داره
دیروز تو کلاسشون یکی از دوستاش اومده بود که سرما داشته ولی ماسک زده بود هانا شروع کرده گریه کردن که وای میترسم مریض بشم معلمشون برگشته با تندی گفته هانا کارت خیلی زشته
حالا بچه میگه من دیکه کلاس نمیرم معلممون دوستم نداره بهش هم گفتم زبونش هم سه متره میگه دخترت رفتارش بد بوده باید متوجه کارش بشه گفتم منم میدونم رفتارش اشتباه بوده میتونستید بهش بگید برو پیش مامانت آروم که شدی بیا تو کلاس
باز میگه نه شما باید به بچه ات بفهمونی کارش غلط بوده میگم بچه نمیدونه که چیکار داره میکنه استرس داره چون هر وقت مریض میشه تا دو سه ماه طول می‌کشه که خوب بشه بعدش هم همش پپج سالشه چیکار کرده که اینطوری باهاش برخورد کردین
بازم حاضر نبود اشتباهش قبول کنه
کلا یه جوری باهاشون برخورد میکنه انگار بچه های ده ساله
یا یه مورد دیگه اش دو سه تا از بچه ها هی میخندیدن کتاب بسته گفته من اصلا درس نمیدم به بچه اضطراب وارد میکنه حس طر شدگی بهشون میده میگه اگه حرف زدی دوستت نداره اگه خندیدی درس نمیدم ول میکنم از کلاس میرم......
مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
خانوما ببینید من حساسم یا شماهم بودید ناراحت میشید
من زندایی همسرم زنه پیر و مسن نیست جوونه اما با پسر من همیشه لجه از رفتارش از طرز صحبت هایش میفهمم
اونروز خونه دختر خاله همسرم دعوت بودیم خاله همسرم کیک تولد گرفته بود از تولد پسر من چهار ماه گذشته از تولد دختره دختر خاله اشم دو ماه میگذره
این کیک رو بی مناسبت گرفته بود و اسم پسر من و دختر اونو نوشته بود که بچه ها خوشحال بشن کیک رو یخچال میزاشتن پسرم بدو بدو میکرد از اتاق دیدم بهش میگه بیبین شلوغی نکن آروم بشین برا توهم کیک بگیرن کیک رو برا اون دختره گرفتن برا تو نه
دیدم پسرم گریه می‌کنه که منم کیک می‌خوام گفتم پسرم برا توهم هست خاله برا هردوتون خریده یکم گذشت دیدم تو آشپزخونه باز برا پسرم میگه کیک برا اونه نه تو این بچه باز جیغ و داد که نه منم می‌خوام اینبار خالش از اونور پذیرایی گفت نه کیک برا هردوشونه من اسم هر دوشونو نوشتم همینطوری تولد دو تاشونم گذشته اینطوری گرفتم خوشحال شن
بعد غذا بردم پسرمو اتاق لباسش کثیف شد عوض کنم اومد اونجا برا اون دختره پول داد منم زود کارمو کردم از اتاق زدم بیرون شب استوری کیک و غذاهارو گذاشته بود رو کیک که اسم پسر من و دختره دختر خاله اش نوشته بودن رو اسم پسر من استیکر گذاشته بود نوشته بود تولدت مبارک دختر دوست داشتنی کاری به آستوریش ندارم ها
فقط اون رفتارش و اون گزاشتن استیکر رو اسم پسر من ناراحتم کرد
زنیکه نمی‌دونم چشه همیشه با این بچه لجه