۱۶ پاسخ

من دودلم نمیدونم کدوم
به مرد بودن فک میکنم یه لحظه پول درآوردن تو این وضعیت مملکت میاد جلوی چشمم میگم زن باش بخواب جلوی کولر 😁

من خودم ترجیح میدم مرد باشم صرفا بخاطر آزادی که یه مرد توی این جامعه داره ولی واقعا چقدر تلخه که اکثرا دلشون میخواد مرد باشن چکارمون کردن🥲🥲

شاید یه روز بخوام مرد یاشم ولی نه همینطوری ب دختر بودن راضیم
اگه مرد بودم دوست داشتم اسمم مهراب یا شهریار باشه

همين دختر ك هستم

منم همین زن بودن رو دوست دارم
و الان دو تا اسم دارم سارا و سالومه بازم هر دوشون رو دوست دارم اصلا نمیتونم بینشون انتخاب کنم

من از جنسیتم راضی ام

من همین زن بودنو دوست دارم
از ظرافت و ناز دار بودن زن خیلی خوشم میاد

ولی خوب از بعضی جهاتم بعضی وقتا دلم میخواد مرد بودم

قبلا پسر ولی الان میبینم مردبودن سختتره

من راضیم به رضای خدا راضیم از زن بودنم پسر اسم علیراد خیلی دوست دارم

من همین دختر بودن رو دوست دارم
مرد بودن سخته و هم جذابیت نداره به نظرم همش کل دارایی میتونه یک کت شلوار و یا لباس اسپرت شیک باشه نهایتا با یک تافت و سشوار و 😂
بعد اینکه باید مسئول همه چیز باشه از بچگی به چشم مرد خونه و همه چیز رو دوشش
اما دختر کلی جذابیت داره از موی بلند لوندی لباس های متنوع و شیک نازکش داره از اول پدر خونه بعدم شوهر خونه راحت میشینی میگی چی لازم دارم چی دوست دارم 😤😤☹️🥰

من اسممو خیلی دوس دارم🥹ولی اگه بخوام یه اسم دیگه برا خودم انتخاب کنم نورا یا آیلا
اگ پسر بودم دوس داشتم اسمم کیان باشه

نه من از مرد بودن بدم میاد همش باید کار کنی همش باید ناز یه نفروبکشی..زن بودن خوبه😍😍😍😍

من زن بودن جنس خودمو دوست دارم نمی دونم چرا چندشم میشه مرد باشم😆😅😅

من دوست داشتم پسر بودم
اسمم امیر .یا محمد . همایون . مصطفی .چقدر اسم دوست دارم🤣

من دوست داشتم پسر باشم اسم هم تا حالا بهش فکر نکردم

اولی که خدا بهم پسر داد دومی دختر میخواستم
اسمشم
دلماه
یا دلسا
یا دلوین

سوال های مرتبط

مامان قند عسل مامان قند عسل ۲ سالگی
شما بودید چیکار میکردید؟
امروز رفتیم ارایشگاه یه بچه ای هم اونجا بود همسن پسر من دختر بود دستش یه عروسک بود دست پسر منم ماشینش بود که داشت بازی میکرد بچه اومد ماشین پسر منو ازش گرفت هرچی پسرم رفت ماشینشو بگیره بچه دویید و نداد بهش پسرم هی غر زد اونم دویید سمت مامانش مامانش بهش گفت بده بهش گفت نه مامان برگشت به بچش گفت پس بده من بزارم تو کیفم برات قایمش کنم🙄 به منم گفت وقتی حواسش پرت شد میدم منم منتظر موندم ولی ۵ دقیقه ای گذشت تمام مدتم پسر من به من غر میزد و ماشینشو میخواست مادره هم چون بچه خودش گربه نکنه ماشبن پسر منو نمیداد تا پسر من بهو بغض کرد اومد دست منو گرفت من خیلییی دیگه ناراحت و عصبی شدم دست پسرمو گرفتم رفتم پیش مادره با جدیت گفتم لطفا ماشین پسر منو بدید پسر من داره حرص میخوره و ناراحته پشت چشمشو نازک کرد گفت بفرمایید ماشین داد بچش شروع کرد جیغ و داد منم پسرمو بردم یه سمت دیگه ماشین بازی کنه . خیلی عصبی شدم وقتی بغض کرد بچم . واقعا بعضیا چی فکر میکنن پیش خودشون؟؟؟؟