۱۳ پاسخ

چه ربطی داره اخه
دقیقااااا پدرشوهر منم همینه دختراشو خیلی بیشنر از پسراش میخاد انقدی برا دخترش و نوه ش میزاره یک صدمش برا شوهر من نمیذاره منم اصلا برام مهم نیس اتفاقا بخدا میگم اگر صلاحته پسر دارشم چون توجامعه الان دختر داشتن خیلی سخته

من عاشق اینم کسی اصلااا توجه نکنه به اون چیزایی که من عاشقشون هستم بیخیال راحتی منم شوهرم را اصلا توجه نمیکنند و دوست ندارن و اینقدر راحتم که نگو 😂 دیشب دستش شکسته بود اصلا سراغی ازش نگرفتن اما شوهرم اینا اخ بگن میره واسشون کلفتی

من چندماهه باردارم خواهر شوهر ماما تو مرکزبهداشت کار میکنه مادرشوهر پرستار بازنشسته باور کن هنور یبار نپرسیدن خوبی بدی نمیخوا بمیری😅والا من به هیچ جامم نیس مهم اینه چهارستون بدنمون سالمه خدا به اوناهم سلامتی بده اولین نوه هم هس بچم دیگه چکار کنم خودمو و بچمو نمیخوان به درک😂😂

برای من همینه پدرشوهر ندارم ولی مادرشوهرم اصلا به بچ من محل نمیده یکسره بچه دختراشو حلوا حلوا میکنه من دخترم کوچیکتر بود اهمیت نمیدادم میرفتم خونشون ولی بارها و بارها بی محلی هاشون و نسبت به بچم دیدم یا اینکه بدرفتاری نسبت به بچم دیدم الان اصلا نمیبرمش خونه مادرشوهرم الان دخترم ۴ سالشه اصلا مادربزرگش و نمیشناسه اونا هم سراغش و نمیگیرن من اینجوری خیالم راحت تره تا اینکه برم اونا پاچه بچمو بگیرن قاطی میکنم الان شما هنوز بچتون بدنیا نیومده ان شاله بسلامتی بدنیا میاد بعد ادم حساس میشه توجه میکنه کی با بچم چطور رفتار کرد

توجه نکن مهم خودت و همسرت هستید دوست ندارن کمتر برو بیا بعدا حیف روح روانت نیس ب این چیا فک کنی

اتفاقاوقتی بچه به دنیابیادبیشتربهش توجه میکنه ودوسس داره

اصن مهم نیس که بقیه دوس دارن یا ندارن مهم خودمونیم

خودتون مهم هستید

چه اهمیتی داره واقعا مهم خودتی

عزيزم پدر شوهر و مادرشوهر منم همينجورين
البته چند ماه مادر شوهرم فوت شده
ولى مهم نيست مهم اينه شما دوسش داشته باشيد
فداى سرت نداره

نه اینو نمیگه توقع داره ادم پدرمادرش بچشو دوست داشته باشن

شاید از عروساش بی احترامی دیده واسه همون ب نوه هاش توجه نمیکنه چون بابابزرگا خیلی نوه هاشونو دوس دارن بخصوص پسری رو

مطمعن باش ک همسرتم ناراحت میشه اما خب پدرشه چیکار میتونه بکنه
مجبوره هیچی نگه و بروز نده عزیزم
دیگ پدرشوهر شمام این مدلیه ک اگ بپذیری کمتر نارحت میشی و غصه میخوری
فدای سرت
خودتون مهمین

سوال های مرتبط

مامان جانان♥️ مامان جانان♥️ هفته بیست‌وهفتم بارداری
من یه دختر ۴ ساله دارم یه جاری دارم همسن خودم ما همکلاس بودین دوست صمیمیم‌ بود برادر شوهرم عاشقش شد باهم فرار کردن خلاصه اون جاریم الان شده دشمنم همش بهم حسودی میکنه اون دختر داره یه پسر یه پسرشم‌ فوت شده ۸ ماه بدنیا اومد ۱ ماه تو دستگاه بود ولی فوت شد الان اونم بارداره منم باردارم اون ۱۸ هفته من ۹ هفته الان جاریم رفته سنو فهمیده بچش پسره همش میاد بهم پز میده که آره خانواده مادرشوهرم منو دوست دارن چون براشون نوه پسر میارم و کلی حرف دیگه اینقدر بهم استرس میده اینقدر حالم بده که همش فکرم همین شده، به من میگه میدونی مامان گفته هر عروسی که برام نوه پسر بیشتر بیاره اون برام عزیز تره منم گفتم پسر دختر مهم نیست مهم اینه که سالم باشه، ولی خستم کرده همش میاد کرم میریزه کل این ۲چ روزی که فهمیدم باردارم نتونستم خوشحالی کنم واسه خودم از بس که میاد میره رو مخم هی میاد به من میگه به قیافت میخوره‌ بچت دختره ولی بچه منکه پسره من میگم برای من و شوهرم مهم اینه بچمون سالم باشه، ولی یک کارهای میکنه که گاهی وقتا پیش خدا کفر میگم و از خودم اعصبانی میشم(اگه غلط املایی دارم ببخشید تندتند نوشتم)