سلام خوب هستید؟کسی بوده از اول بارداریش زیاد گریه کرده باشه و استرس و اضطراب زیادی داشته باشه؟من از اول بارداریم خیلی گریه میکردم و چیزای بدی خوندم تو نت و حالا نگرانی دیگه بهش اضافه شده

هرموقع ماهی رو از آب بگیرید تازه س
گذشته رو فراموش کنین و سعی کنین برای سلامت خودتون و بچتون ماه های آینده رو با خوشی بگذرونین

ببین اولین قدم تربیت و آروم بودن بچه دورانی ک ت شکم مادر و قشنگ حس میکنه همه چیو و در آینده روش تاثیر میزاره

خواهر عزیزم من اینم امتحان کردم جواب داده هر موقع که تونستی دستتو بزار روی دلت وسوره والعصر وبخون بی نهایت تاثیر داره انشالله نینیت به دنیا آمد پیام بزاری وبرای دیگران بگی از تاثیرش

ببین اونجوری که هستی نباش.من قصه خودمو نوشتم ولی پاک کردم چون بارداری و نباید چیزای ناامید کننده ببینی و بشنوی.فقط نت رو قلم بگیر،زیاد ندون که استرس میاره.بشین کارتون و شو نگاه کن اخبار زیادی آدم رو حساس میکنه.ارایش کن،لباس خوشگل بپوش،از خودت عکس بگیر.واسه تو دلی وسایل بخر،براش لحاف دشک درست کن.بالش درست کن.بیخیال همه حرفا...

مادرهایی که بچه هاشون خیلی ارومن و خوب غذا میخورن و خوب میخوابن، بارداری بسیار ارومی داشتن.‌خیلی به هم مربوطه. مک دخترم شدیدا بیقرار بود

جاریم از اول تا آخرش خون گریه میکرد بچش سالمه اما خیلی بیقراره

عزیزم درسته ارامش مادر در دوران بارداری خیلی مهمه اما من چیزی که دیدم و به تجربه میگم خیلی رو بچه تاثیری نداره من ادمایی تو اطرافمن که تو دوران بارداری تنش های بدی داشتن مثلا جوری با شوهرش دعواشون شده و تو کلانتری بزن بزن کردن یا مثلا دختره از ماه چهارم قهر کرده رفته خونه باباش تا زایمانش و امثال اینا اما همشون بچه های ارومی داشتن

من خیلی گریه می کردم مشکلاتی که برا شوهرم پیش اومده خون می کردم چون حاملگی خودش استرس داره وای به اون روز مشکلات دیگه هم اضافه بشه
در عوض اون گریه روزی یه جز قرآن می خوندم تا آخر بارداری ۹ بار ختم قرآن کردم
خدارو شکر دخترم سالم وخیلی آرومه عذاب روزهای بد که گذاشت دخترم برام جبران کرد
خواهر سعی کن زیاد گریه نکن

منم خیلی تنش داشتم خیلی گریه کردم دو طرف خانواده خودم خانواده همسرم اذیت میکردن همش روزای پر استرس بعدم سر آزمایش انومالی مشکل خورد کل یک هفته شب روزم گریه بود تا جواب سلفری بیاد فقط کل نه ماه گریه کردم پسرمم وقتی به دنیا اومد همش گریه میکرد بعد اونم تا یک‌سالگی همش میگفتن بچه تو همش گریه می‌کنه نگفتن چیکار کردیم که بچه این همش گریه میکنه

من و تاثیرش اینه بچه بشدت بیقراروبیخواب و ناارامه اما خداروشکر سالمه و نمکی همه عاشقشن☺فقط دهن خودم سرویس شده یه لحظه هم اروم نیست دیگه توانی ندارم

عزیزم نگران نباش ربطی نداره منم استرس داشتم سر دخترم چون از اول تا اخر بارداری خییییلی گریه میکردم و غصه میخوردم اعصاب خوردی داشتم به خاطر مسائلی....همش میگفتم بدنبا بیاد لابد خیلی عصبی میشه...ولی ماشالله دخترم خانووووم و خوش و اخلاق

من سر بارداری اولم خانواده همسرم خیلی بهم استرس میدادن همه جوره
هرروز زیر گوشم میخوندن تو فامیل میگفتن این سر زا میمیره جون نداره
حالا من هیچ مشکل جسمی ام نداشتم مثل چی ام کار میکردما ولی اذیت میکردن دیگه
خلاصه من استرس گرفته بودم افسردگی ام اضافه شد
شوهره ام اذیت میکرد خیانت اصن یه وضعی شب تا صبح بیدار بودم کل بارداریمو
الان دخترم داره میره پیش دبستانی
بسیار دختر فهمیده خوب همه ازش تعریف میکنن
فقط وقتی بدنیا اومد خیلی بی قراری میکرد تا صبح گریه میکرد
۶ ماهش بود گفتم خدایا بچم داره نابود میشه من جهنم ،چیکار کنم خودت بدادم برس داریم میمیریم دیگه از بیخوابی و ...
خواب دیدم وقتی بچم سه روزش بوده مادرشوهرم اومده بود خونمون از بیمارستان اومدیم ،من خواب بودم میره دعا میذاره تو یکی از گلدونامون، از خواب بیدار شدم گفتم هیچکسی اینکارو نمیتونه بکنه برا بچه نوزاد حتما اشتباه دیدم رفتم اول بقیه گلدونارو خالی کردم
آخر سر اونی که تو خواب دیده بودمو خالی کردم دیدم بله یه کاغذی که طی این مدت نوشته هاش آب خورده رفته دورش چسبه
انداختم بیرون از همون شب بچم آروم خوابید
یکم کلا بچه ی بیقراری ام بود بخاطر دوران بارداریم که اونم چله ی نور گرفتم خوب شد تمام

سلام قشنگم حالت خوبه مامان خوشگل 😍
سعی کن از این بعد گریه نکنی و آرامش داشته باشی
با کوچولو خیلیبی حرف بزن نوازش کن
کارهایی بهت حس خوبی میده انجام بده
دکترت اجازه میده ورزش کن پیاده روی کن 😚
هیچ چیزی ارزش نداره تو این دنیا بخاطرش خودتون ناراحت کنید...

من خودم خیلی غصه خوردم و حرص خوردم و استرس بهم دادن تازه چند ماهه متوجه شدم چه اشتباهی کردم اصن ارزش نداشته 🥺

من تایم های بود ک استرس داشتم و گاهی عصبانی میشدم نمیدونم ربط داسته یا نه ولی پسرم کولیک داشت تا ۳ ماه اول

من حتی کتکم خوردم توھر دوتابارداریم

بچه ات شیطون ممکنه شیطون بشه
چرا اضطراب بیخود داری؟

ب نظرم ب جای استرس داشتن از این ب بعد سعی کنید بیشتر با قرآن و ذکر ... مآنوس بشید ضمن اینکه اگر دکترتون تایید کرد یوگای بارداری رو هم ببینید میتونید انجام بدید دیگ خیلی کمکتون میکنه من اون موقع خودم دنبال حضوری بودم نشد ولی ایکاش آنلاین رو اکی کرده بودم دکترم میگفت آنلاین هم اکیه

سلام منم تو دوره بارداریم خیلی استرس داشتم چون همزمان داشتیم خونه رو هم جابجا میکردیم رسما پوستمون کنده شد اما در کنارش قرآن زیاد میخوندم یعنی تو همون مسیر رفت و آمد ب سرکارم و دکترمم خیلی خوب بود و خیلی تو مدیریت استرسم کمک می‌کرد

دلت رو بده به خدا وبه صاحب این ماه من تو کل حاملگی هم زیاد گریه کردم هم حرص خوردم هم کار کردم هم تنهایی کشیدم ولی خدا خواست پسر خوبی بهم داد انشالله روزی شما هم یه فرزند سالمو صالح بشه

من خیییلی گریه میکردم. تنشهای زیادیم داشتم. اگر میتونی شدایطتو عوض کنی، سعی کن گریه و تنش نداشته باشی، که مثل من بچت رفلاکسی نشه. به خداوندی خدا، تا همین لحظه هم داشتم استفراغ میشستم. اضطرابت به بچه منتقل میشه

من سر پسرم افسردگی خیلی شدید داشتم زجههه میزدم خیلی ناراحت بودم . هیچی هم نشد پسرمم خیلی خوش اخلاق و ارومه

من خیلی گریه میکردم و حرص می‌خوردم😭

من بنظرم بدترینش بودم .مثلا سر سیسمونی سه هفته هررر روز مادر شوهر اشکمو در میاوورد.الهی خیر نبینه روز خوش نبینه همه اشکش در بیاد.ولی خداروشکر بچم آرومه نسبت ب اذیتایی ک شدم

من عزیزم چون گفتن ممکنه بچه ات سالم نباشه خیلی گریه میکردم و دعا می‌خوندم البته و توکل کردم به خدا و استرس داشتم ،خداروشکر الان دخترم خیلی معمولیه تازه آرومتر هم هست،تاثیر ممکنه داشته باشه ولی بعد از زایمان و شیر و پوشک و دچرفتار باهاش و اینا رو بیشتر کار کن که بیشتر تاثیر داره

آره من هاپو و گریه عو بودم شدید

من عزیزم