۱۹ پاسخ

من میترسم شپش بگیره واسه همین نمی برم خونه بازی زمینشون پر مو حتی در تمیزترین حالت

منم دارم و شنیدم ک قبلا داخل همین استخرها عقرب بوده و یه بچه رو نیش زده و بجز ترسی ک خودم دارم دخترمم اصلا استقبال نکرده از استخرتوپ های خانه بازی ها، پارک هم که اصلا ، توی خونه استخرتوپ براش درست کردم

کم فوبیا داشتم،این که ترس نداشتم و دوست داشتمم بهش اضاف شد
ما دیگه مثله همیم خواهر

واقعا منم همیشه فکر و خیال دارم اخه اونا که خالی نمیکنن تمیز کنن

اونطوری که دلیل قانع کننده اوردی منم ترسیدم😁

البته توی خانه کودک و فضاهای بسته ک نیست
ولی مثلا توی شهربازی و این جاها که فضای باز و کوهستانی داشته باشه ممکنه
ولی خب بازم مار بعید میدونم بره اونجا و بمونه همونجوری
حالا سوسکی مارمولکی چیزی بگی باز احتمالش بیشتره

منم جدیدا میترسم
نمیدونم چرا کوچیک بودم عاشق استخر توپ بودم بااینکه محیط باز بود هرهفته باید بابام منو می‌برد استخره توپ

مرسی ک گفتی 😂
به فوبیاهای منم اضافه شد😂

مار کجا بووود وسط شهر همه کوچه پس کوچهارو رد کنه بره از دریچه کولر وارد استخر توپ شه باز پارکا شااااید

ب فوبیا های منم اضافه شد😑

خواهر من یه بار دخترش رو برده بود استخر توپ میگفت یه بچه تو استخر جیش کرد بعد با گریه مامانش رو صدا کرد اونم اومد بردش انگار نه انگار

وااااااااااااااااااای چه جالب !!!!!!!!
منم دقیقاااااااا همین فوبیا رو دارم ، دقیقاااااااااا 👌🤦🏻‍♀️
واسه همینم هیچ وقت بچمو نمیبرم استخر توپ

وای دقیقا امروز ک میخام پسرم و ببرم خانه بازی اینو باید ببینم تا حالا اصلا بهش فکر نکرده بودم ولی الان واقعا ترسیدم

من بچه که بودم مامانم می گفت استخر توپ کثیفه و ممکنه مار و ... هم داخلش باشه. نتیجه ش این شد که تمام بچگیم نسبت به استخر توپ با ترس توام با حسرت گذشت. هروقت می دیدم بچه های دیگه بازی می کنن یه جایی تو قلبم رو انگار یکی فشار می داد. الان پسرم رو می برم خانه بازی می ذارم هرچقدر دلش می خواد بازی کنه. یه بسم الله می گم و بچه رو می سپارم به خود خدا. تا خدا نخواد برگی از درخت نمی افته و اگر بخواد شیشه رو بغل سنگ نگه می داره. هروقتم میایم خونه دوتامون دمپایی می پوشیم جلو در یه راست می ریم حموم می کنیم (از نظر بهداشتیش رو می گم که رعایت می کنیم)

واااای دقیقا منم همینجوریم
وقتی بچه هامو میبرم همش ترس اینو دارم یه چیزی توش باشه بچه هامو نیش بزنه
😑😑😑
اونسری بردم ی زنه گفت چقد استرس داری بزار خوش بگذرونن
همش میترسیدم وقتیم اومدن بیرون ب بهونه دسشویی بردم شلوار پسرمو تکوندم
دخترمم لباساشو تکوندم

😑😑😑😑😑لعنتی دیگه جرات ندارم برم

مرسی عزیزم که گفتی والله منم الان میترسم

منم تا بحال خونه بازی نبردم، پارک هم مواقعی سعی می کنم ببرم که خلوت باشه و شش دانگ حواسمون بهش هست.

منم خیلی میترسیدم، چون یکی دوبار بچه بودم حشره های گنده دیدم توش

سوال های مرتبط

مامان امبرعباس وحسین مامان امبرعباس وحسین ۲ سالگی
مامان محمدرادین مامان محمدرادین ۲ سالگی
مگه میشه تو خونه بچه باشه و خونه مرتب باشه؟!؟!

بله، چرا نمیشه ...
من از وقتی پسرم تونست راه بره یه قانونی رو خیلی نامحسوس باهاش شروع کردم کار کردن و اونم این بود که با هر چی بازی می‌کنی ، وقتی بازیت تموم شد بزار سر جاش بعد میتونی وسیله دیگه رو بیاری و بازی کنی ( این قانون به هیچ عنوان با زور و .. نبوده و به صورت بازی و کاملا غیر مستقیم با هم اجرا کردیم .)
دومین قانون بازی های ریخت و پاشی مثل خمیر بازی، آرد بازی، بازی های انتقال خشک و خیس و ... توی اتاق خودش و روی زیر انداز مخصوص انجام میشه( هوا خوب باشه توی بالکن هم خیلی دوست داره ) و بازی های حرکتی و فیزیکی هرجای خونه آزاده باشه مثل توپ بازی، ماشین بازی، عروسک بازی و ...
و اما کتاب خوانی ... اولا که یه سبد بزرگ کتاب داره که در دست رس خودش هست و خودش انتخاب می‌کنه کدوم کتاب رو بخونیم، دوم درباره محل کتاب خوانی سخت نگرفتم من ولی خود به خود روی کاناپه بزرگه رو دوست داره ،بنابراین اونجا شده محل کتابخوانی ما که اونم بعد از خواندن و کیف کردن خودش می‌بره و میزاره توی سبدش( البته مثل خودم مرتب نمیچینه ولی خب من آزاد میزارمش بعد خودم مرتب میکنم)


اگر دوست دارید تاپیک های این مدلی داشته باشیم ، حتما بگو تا از تجربیات هم استفاده کنیم.