۴ پاسخ

خب مگه چیز خطرناک داری دم دست ک نمیتونی ازش چشم برداری .
الآنم ک نمیتونن در باز کنن ک برن بیرون
تازه ازش تو کارها کمک بخواه تا اونم سر گرم بشه .
مثلاً من دارم خونه رو تمیز می‌کنه بهش میگم مثلاً اینو ببر بزار اتاقت یا میگم تو جارو بزن تا من تی بزنم
آب تی رو باهم میکشیم اینجوری هم اون سر گرم میشه هم من ب کارم میرسم.
موقع غذا درست کردن ک هی میاد میگه بغل من بهش میگم صبر کن دستم کثیف دستمو بشورم بغلت میکنم باشه اونم میگه باشه شاید ی چند ثانیه دیگه بیاد بگه ولی صبر کردن رو هم بهش یاد میدی اینجوری من بهش کشمش و توت و مویز میدم چون عاشق کشمش و مویز و توت بهش میگم برو بخور اونم دم اتاق پخت میشینه میخوره باز میاد میگه بغل خب بچه همینه دیگه باید باهاش راه بیای اینجوری ک‌تو میگی کلا نشستی تا اون بخوابه اینجوری هم ک نمیشه خواب الانشون مگه چقدره زور بزنه یک ساعت بخوابن تو یک ساعت ب چ کاری می‌رسی

اره میزاره گلم‌خداروشکرهمیشه خونم‌مرتبه
بعدناهار۱‌ساعت باهم بازی می‌کنیم بعدجمع میکنیم دوتایی بعدمیوه میدم‌میخوره میخابه

وای دختر من بعد اینکه از شیر گرفتمش خیلی اذیت میکنه۰در گاز باز میکنه میکشه بالا یا از ماشین لباسشویی بعد میره دور تا دور اشپزخونه رو از رو کابینت دور میزنه هرچی داد بیداد با ملایمت بش میگم فایده نداره۰چند روز پیش داشتم شامی درست میکردم کنارش بودم یه لحظه تا اومدم شامی بندازم تو روغن این از پشت سرم کشید بالا یهو افتاد انقدم ظریفه گفتم دیگه این شکست خداروشکر چیزیش نشد

آره بابا
دختر من بعضی وقتا یکی دو ساعت با تلویزیون و اسباب بازی هاش سرگرم میشه منم میتونم کارامو بکنم البته مدام بهش سر میزنم
ولی ی وقتایی هم می‌چسبه بهم که فقط بغلم کن
بعد از ظهرم دو ساعتی میخوابه اونموقع هم اگه خوابم بگیره که منم استراحت میکنم

سوال های مرتبط