۸ پاسخ

منم دقیقامثل خودتم میدوام دنبالش ولی هیچی نمیگم تازمانی که احساس خطرنکنه

آره باباش بالا من پایین سسر‌سره دنبالش میدوایم

من چشمم بهشه‌ که یه وقت گم نشه. اما دنبالش نمیرم‌.‌‌

منم لحظه به لحظه دنبالشم چون پسرم شیطون و سر به هواست ماشالله خیلی ازش میترسم جایی بره یا یدف از سرسره ای چیزی بیفاه

منو باباش دنبالش میریم،اسکورتش میکنیم همه جا😂

بنظرم کار خوبی میکنی ، خدایی نکرده آدم دو ثانیه غافل بشه یا بچه از سرسره بیوفته یا هم بچه رو بدزدن من که خیلی میترسم ولی برای زمین خوردن بیخیالم چون دوست ندارم خیلی حساس بزرگش کنم که برای چیزای کوچیک هم اذیت بسه

مگه میشه تنها گذاشت تو تاب سرسره خیلی خطرناکه مگه چندسالشونه که ولشون کنیم ... کار خوبی میکنی

آره همش حواسم بهش هست.ولی ن برای اینکه زمین نخوره بیشتر برای اینکه دزد بچه خیلی زیاد شده.و میترسم از بالای سرسره ها بیوفته همین.وگرنه نگران چیز دیگه نیستم.

سوال های مرتبط

مامان آرتین مامان آرتین ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
بچم هر وقت اسمشو صدا میکنم زیاد به اسمش واکنش نمیده
به دکتر که گفتم دکتر گفت ایرادی نداره ولی الان که دو سالشه من یا باباش پنج بار که صداش کنیم یه بار جواب میده ولی افراد فامیل یا غریبه رو خیلی کم پیش میاد من که از یه هیجده ماهگی سر این موضوع حساس شدم باهاش بیشتر وقت میگذرونم بهتر شده ولی نه به دلخواه من قبلا توی چشمام نگاهم نمی‌کرد ولی الان موقع حرف زدن کاملا نگاه میکنه
ولی این تا الان کامل به جز یه تعداد کلمه حرف نمیزنه و به اسمش کم واکنش میده شده برام عذاب
بهداشت گفت ببر شنوایی سنجی ولی این با خواب آور هم بیدار شد و تا الان موفق نشدم
بلده مامان بگه ولی همیشه منو با جیغ صدا میکنه هر چی هم بهش میگم بگو مامان نمیگه خیلی که تکرار کنم میگه بابا
خودم توی خونه از هر لحاظی که میشه چک میکنم خدا رو شکر مشکل دیگه ایی نداره
کاربرد وسایل ها رو هم میدونه با اسباب بازی ها بازی میکنه چیزی بخواد منو با خودش میبره بهم نشون میده
مامان آرمان مامان آرمان ۲ سالگی
سلام مامانا یه سوال
من و پسرم همیشه تو خونه تنهاییم چون تو این شهر کسی از فامیلای خودم و شوهرم نیس ،کسی به خونه مون رفت آمد زیاد نداره خودم گاهی اوقات پسرمو میبرم بیرون به قول خودش در در ، تا دلش میگیره اما خب نهایت تا کوچه و اینا باش پارک و مهد یا خانه بازی هم نزدیکم نیس که با بچه های دیگه آشنا بشه و معاشرت داشته باشه و خودش تو خونه با اسباب بازیاش بازی می‌کنه و عادت کرده به تنها بازی کردن
راستش چند وقت پیش خونه دوستم مهمون بودیم که اونم بچه کوچیک داره که همسن پسرمه هر چقدر طفلی بچه میخواست با پسرم بازی کنه ،این محلش نمی‌داد یا هر اسباب بازی بچه دوستم برمیداشت می‌رفت همونو از دستش می‌گرفت طفلک بچه هم گریه میکرد یا یه عادت جدید پیدا کرده آدمو میزنه
بنظرتون این رفتارش عادیه؟
هر اسباب بازی بچه دوستم برمیداشت گیر میداد همونو از دستش میکشید
مامانایی که این تجربه دارین تو رو خدا راهنمایی کنید چیکار کنم این کارشو ترک کنه ،دیگه هیچ جا مهمونی تو رپستامون نمیتونم برم
مامان رادوین مامان رادوین ۲ سالگی
سلام خانوما شبتون خوش
گفتم بیام یکمی حرف دلمو بزنم پسرم خوابه از وقتی خوابیده همش یه چیزی تو دلم داره یه طوری میشه انگار دارن تو دلم رخت میشورن خیلی حالم بده من خیلی مادر نالایقی هستم چند روزه اصلا حوصله پسرمو ندارم وقتی هم پسرم شیطونی میکنه یه چند تا حرف از حرصم میگم بعد پشیمون میشم خدا چرا من لال نمیسم‌اخه 😭😭
نمیدونم چرا اینطوری شدم اصلا حوصله خودمم ندارم شوهرم که هیچ اصلا هیچ حسی بهش ندارم انگار دارم با مرد غریبه زندگی میکنم ولی واسه پسرم خیلی دارم کم کاری میکنم نمیدونم چرا انرژی ندارم همش خستم دلم نمیخواد تو خونه خودم بمونم همش دلم میخواد برم پیش. خانوادم بدم پسرمو نگه دارن من استراحت کنم نمیدونم چرا حس تو خونه موندن و سر و کله زدن با بچه و شوهر رو ندارم
موندم چیکار کنم دلم واسه پسرم میسوزه اون الان بیش تر از هر چیزی به محبت و توجه من و پدرش نیاز داره ولی هیچ کدوممون بهش این ها رو نمیدیم پدرش که هیچ منم بعضی وقت ها باهاش بازی میکنم حرف میرنم بعدش دیگه حوصلم نمیکشه دلم میخواد چن ساعتی ماله خودم باشم بی خیال بشم استراحت کنم چیکار کنم که این حس بره بتونم پر انرژی واسه پسرم وقت بزارم تو رو خدا راهنماییم کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻