۱۲ پاسخ

عزیزم درکت می‌کنم .
ولی تو هم خودتو درک کن .
این مشکل آدمای کمال گراس آدمایی که پدر خودشونو در میارن و تلاش میکنن همه چیز بهترین باشه .
به خودت حق بیشتری بده ‌ درسته الان خیلی کارها از دستت خارج شده . خیلی از فعالیت های قبلت رو فعلا نمیتونی انجام بدی ‌ ، گاهی تو آینه خودتو نمیشناسی . اما صبر کن یه بار دیگه به خودت نگاه کن . تو اصلا ناتوان نیستی . خیلی از کارهایی که قبلا میکردی و الان دیگران هم دارن انجامش میدن خارق العاده تر از کار الان تو نیست ‌ .
فکر کن بزرگترین وسیله جهان رو اختراع کرده باشی ولی از اینکه پیاز داغت سوخته خودتو شماتت کنی ‌ چقدر خنده داره ‌.
تو الان بزرگترین کار جهان رو مرتکب شدی یه جورایی دست به خلقت زدی . تو یه انسان تولید کردی تو کمتر از یکسال . از لحاظ روحی تا پنج ماه دیگه تو هنوز بارداری گرچه که بارت از شکمت به بغلت منتقل شده .اما به همون میزان که تو شکمت بوده بهت نیاز داره و هنوز مستقل نشده . ببین مخترع های بزرگ عمرشونو میذارن پای یه دونه تولید که ممکنه شکست هم بخوره ولی تو ببین چه کار بزرگی داری انجام میدی تو چه مدت محدودی ‌.
بزودی کنترل اوضاع دستت میاد . خودتو جمع و جور می‌کنی و یه آدم قوی تر از قبلت میشی. خواهش می‌کنم این چند ماهو به خودت حق بده . با خودت دوست باش و خودتو دوست بدار . به خودت احساس کمبود نده . تو کاملی تو همین شرایطی که از خودت راضی نیستی .

مامان گل دختر راست میگ منم بخدا اینجوری مث شما مامان آوینا بی عصاب شدم کلان یک جوریم همش ب جدای فکر میکنم شوهرم ناراحت میک تازه بچمون ب دونیا امد تو اسم طلاق میبری من واقعن خودم خیلی داغون کردم

خودتو این حرفا اذیت نکن ی تحمل کن بعد بچت بزرگتر شد برو باشگاه استایلتو اوک کن ت فعلا ی مادری بیشرین نگرانیت باید بچه هات باشن

خوب عزیزم دیونه ای بزار بچت یکم بزرگ بشه همه چی اینا برمیگرده الان اگه بخای اینجوری ادامه بدی افسرده میشی افسردگی جوریه که حتی بچت نمیخای شوهرت نمیخای اونوقته که زندگیت کلا بهم میریزه

عزیزم اگه واقعا ارتباط با دوستات اینقد اذیتت میکنه و همش دوس داری جای اونا باشی بنظرم ارتباط تو قطع کن حداقل برای یه مدت.... با همسرت صحبت کن که بیشتر بهت توجه کنه و باهم برید بیرون بیشتر کلامی بهت بگه که دوست داره و همینجور که هستی عاشقته..... گاهی اوقات همسرمون نمیدونن محبت کردن و ابراز علاقه کلامی چطوری ...من خودم بارها به همسرم تاکید می‌کنم که تو جملاتش بهم بگه که دوسم داره ....
شاهرود هستین؟
میخوایین یه مرکز مشاوره خوب سراغ دارم تماس بگیرین باهاشون اگه میتونی بری صحبت کنی حالت بهتر بشه

منم هم سن تو هم دقیقا همین حسارو دارم از بدن خودم متنفرم پر از ترک شکم افتاده شل دلم میخاد مثل قبلا بشم ولی میگن نمیشه

عزیزم خودتون خواستید زود بچه دار بشید؟

عزیزم تغییرات بعد زایمان طبیعیه و هممون باید باهاش دستو پنجه نرم کنیم ولی مهم اینه که به خودت فرصت بدی تا یکم حالت بهتر شد تلاش کنی که خودتو برگردونی به حالت قبل

واقعا هفده سالته مامان کوچولو؟!

دمنوش زعفران زیاد بخور یا تو غذا هات بریز از افسردگی جلو گیری میکنه وبرای درمان افسردگی خوبه

هیچوقت حسادت نکردم همیشه حسرت خوردم ولی حسادت ن

انشالله ک هیچ وقت مشکلی نداشته باشن ها
ولی من از بچگیم همیشه حسرت خوردم
الآنم همینه
حسود نیستم فق کمبود محبته
و اینک همیشه بخاطر خونوادم از اونا پایین تر بودم

سوال های مرتبط

مامان محبوب مامان محبوب ۱ ماهگی
خانوما یه توصیه خواهرانه از روی تجربه میکنم بهتون اونم اینه ک زایمان طبیعی رو اصلا سمتش نرید به هیچ عنوان
من زایمانم عاااالی بود ینی همه تعجب کرده بودن ک چجوری بچه اول رو اینقدر سریع و راحت زاییدم (چون قبلش ورزش و پیاده روی داشتم) اما اماااااان از عوارضش😭
۱. با بخیه زایمان طبیعی هنوز نمیتونم بشینم بچمو بغل میکنم ب بخیه هام فشار میاد نمیتونم نشسته شیرش بدم نمیتونم پوشکشو قشنگ عوض کنم نمیتونم راحت اروغشو بگیرم یا سر شونم بندازم راه ببرمش و واقعا بچه رو نمیتونم نگه دارم بخاطر بخیه های اشغااالی ک زدن😭
۲. یکی از بخیه های خارجی باز شده و دو هفته س دارم پماد میزنم هنوز خوب نشده خیلی اذیتم با اینکه کلی رعایت کردم همه چیو
۳. لگنم و استخوان دنبالچه م به شدت درد میکنه بعضی وقتا دقیقا مثل بارداری ک پهلو ب پهلو ادم نمیتونه بشه الان همونجوری شدم
۴. تمام توان و انرژی بدنم از دست رفته هرچی غذا و مکمل میخورم فایده نداره با اینکه طبیعی بودم اما شیر قابلی هم ندارم از بس بدنم ضعیف شده!
نمیخام استرس بدم بهتون واقعا زایمان طبیعی عالیه اما عوارضش پدرتونو در میاره مگه اینکه بدن تون واقعااا قوی باشه