آخرین بار ک رفتم شهرستان دو ماه پیش بود دخترم به حدییی اذیت کرد ک گفتم مگ دیگ جنازمو ببرن شهرستان محاله دیگ برم ولی چ کنم ک قلبم پیشه مامانم گیر بود دلم تنگ شده بود برا بوسه زدن به مزارش برا حرف زدن باهاش و گوش دادنه اون،طاقت نیوردم و رفتم باز اما تو اوجه ناباوری دخترم انگار تو این دوماه نرفتنم ده سال بزرگتر و خانم تر شده بود الهی هزار مرتبه شکر که ایندفه با ارامش رفتم و برگشتم خیلییی دختر خوبی بود اونقد ک همه شوکه بودن چطور تو این دوماه اینقد عاقل تر و خانم تر شده،انشالله ک هرکی بچش بدقلقه به زودی زود دورانش پشته سر بذاره و سر به راه شه 😍❤

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط