۱۰ پاسخ

عزیزم منم دوماه خونه بابام بودم ولی اخرش ک باید بریم توی سن دختر شما هنوز درطول روز زیاد می‌خوابه میتونی وقتی خوابه کاراتو بکنی یا هر روزی یه کاری انجام بده به خودت فشار نیار شوهرتم مطمئنم درک میکنه بعد کم کم دیگه دستت میاد میتونی به همه کارا برسی

سلام همشهری منم تا پنجاه روز خونه مامان بودم شام نهار صبحانه همه چیز اماده بود من فقط شیر میدادم بهش اروغشو مامان میگرفت تا لباسای نی نی هم مامان میشست دیروز اومدم خونه خودم اینقده بغضم گرفته بود دیشببببب دیگ باید عادت کرد ۔

من سربچه اولم ۴۰روز موندم خونه مادرم ولی سر بچه دوم ۱۵رپز اومدم دوس نداشتم بدون شوهرم درسته با دوتا بچه اذیت داشت ولی ادم راه میفته

من بودم میرفتم خونه خودم ، حالا ادم کارای خونش بمونه و فقط به بچس برسه و استراحت کنه مگه چی میشه؟! بعدم بلاخره اول و اخر که باید بری خونت بعد میخای چیکار کنی ؟! برو که همسرتم تو بچه داری کمکت کنه وعادت کنه به زندگی جدید

من اصلا نمیتونم از خونه خودم دور بمونم....بچه اولم ۷ روز مامانم موند دیدم میتونم از پس کارا بربیام دیگه گفتم نمیخواد بمونه...این یکی هم هروقت بهتر دم بتونم بشینم پاشم راحت دیگه میگم کمکی هام برن

من نصف خونه خودم بودم نصف خونه بابام تا ۴۰روز بعد دیگه کلا خونه خودم.ادم خونه خودش راححتره

هرچی زودتر بری بهتر کمتر عادت میکنه ب این روال.اخرش ک چی باید بری خونه خودت

هرچی زودتر بری خونه خودت برات بهتره

من از روز دهم تنهام همه رفتن
خودم همه کارامو انجام میدادم اولاش خیلی خیلی گریه میکردم جوری که کارم شده بود گریه کردن
با اینکه همسرم کمکم میکرد ولی واقعا کم میاوردم
ولی الان که فکر میکنم میبینم که خیلی خوب شد چون الان عادت کردم تا دخترم می‌خوابه من شام و ناهار آماده میکنم و خونه تمیز میکنم
بعدش دوباره شیر میدم می‌خوابه خودمم باهاش میخوابم یجورایی بدنم عادت کرده

از روز اولم یه بار بردنش حموم بعدش کسی نبرد مجبور شدم خودم ببرم یاد گرفتم الان

سوال های مرتبط