۱۱ پاسخ

نیکانم عزاداری اینا اصلا دوس نداره میگه بریم خونه
تو خیابون یه بار وایسادیم شاه حسین نگاه کنیم حتی نزاشت دو دیقه وایسیم

ترسشو بگیر شاید ترسیدہ

خدا بیامرزه مادر بزرگتو.یادمه مادربزرگم فوت کرده بود اصلا سرو صدا ام زیاد نبود.این دختر کوچیک بود اونموقع.یه جیغ،و دادی راه انداخت وقتی رفتیم تو مجلس ک همه مجلس دورمون جم شدن گفتن توروخدا ببرش الان طوریش میشه.از جمعیت ترسیده بود تازه دختر من خیلی خیلی دختر اجتماعیی ای بود جوری ک همین الانشم بچگیش رو مثال میزنن.ولی نذاشت من اصلا تو مجلس شرکت کنم.نه من نه باباش همه ام ددم وضعیتو خب درک میکردن تو عروسی خواهرزادم من با لباس مجلسی وارایش برداشتم بردمش پارک
چون داشت سکته میکرد از سرو صدا.قشنگ یادمه چقد حرص خوردم ولی دیگه چ میشه کرد

وای دختر من تو مدرسه همه اش سردرد میشه .کلاسشون ۳۸نفره ست .خدایی خودتو بزار جای بچه.اگه جیغ،جیغ باشه داعم آدم دیوونه،میشه.دخترمنم از مدرسه خصوصی رفت دولتی خیلی اذیت شد.دیگه نگران شده بودیم میگفتیم این مشکلش پیه ک انقد سردرد میگیره بعدا،دیدم مشکل خیلی از بچه هاست.صدای،طبل هیئتم خب خدایی بلنده.پسرمنم دوست نداره میگیم بریم هیئت میگه نه. نمیبرمش با دخورم دوتایی میریم.

دختر منم خیلی ترسو هست کلا بخصوص از اینکه بچه ها بهش دست بزنن میزنه به گریه بچه های دیگه تعجب میکنن

دختر منم از صدای طبل از صدای بعضی اهنگا بعضی فیلما وحشت داره

تازگیا م محیا هم از صدای ماشین بلند یا موتور که صداش زیاده.یا سگ میترسه دستاشو میزاره تو گوشش.البته تو خونه هم صدای من بلنده

پسرم از عروسی و صدای شیپور وحشت میکنه

نه بابد عادت کنه بالاخره

سلام دلبرررخانم تو خونه ازبس آروم بودید سرو صدا نداشتید عادت کردهه

اره اینم مهد نمیره میگه داد میزنن من دوست ندارم

سوال های مرتبط