۵ پاسخ

اگه از حرفایی که بهش یاد میدم ناراحتی باهاشون حرف بزن و توضیح بده که این کلمات یادش ندین چون تربیت بچه دست مادرش هست و من به عنوان مادر نمی پسندم که یاد بگیره و بچه ها ی این نسل با نسل قبل کاملا متفاوت هستن این صحبت کردن باعث میشه وقتی تو اجتماع رفت بقیه ازش کناره بگیرد و به عنوان یه کودک بی ادب بهش نگاه کنن

به جنبه های مثبت فکر کن میدونم خیلی‌ها رو مغز هستن که ای وای بچه رو نفرست خونه مادر شوهر ولی به نظرم هر کسی صلاح خودش و بچه اش بهتر می‌دونه پس بیخودی فکر نکن

سلام عزیزم منم مثل شما با مادر شوهرم تو یه ساختمان زندگی میکنم پسرم خیلی دوستشون داره چون خیلی بهش محبت میکنن و باهاش بازی میکنن هر انسانی به سمت محبت کشیده میشه و ما هم نمی‌تونیم جلوشونو بگیریم در هر صورت پدر و مادر شوهرم خیلی دوسش دارن چون اولین نوه هست و منم سخت گیری نمیکنم چون فقط اعصاب خودمون خورد میشه از اون گذشته مادر شوهرم مثل پرستار هست باعث میشه من کلافه نشم از بچه داری . پسرم هم خیلی اجتماعی هست و با همه زود دوست میشه

دقیقا عین من
بزرگترین اشتباه نزدیک خانواده شوهر زندگی کردنه
من خیلی بچم وابسته شده تا صداشون میاد جیغ و داد میخواد بره پیششون تربیتش افتاده دست اونا هیجوره هم درست نمیشه تا دورنشی ازشون
من دیگه افسردگی گرفتم هرکلمه ای ک خودشون دوست داشته باشن یاد بچه میدم بچم بابل عمه همه چی یادش دادن جز مامان گفتن هنوز نمیتونه بگه

براشون تایم بذار مثلا نیم ساعت خونه مادربزرگ نیم ساعت تو حیاط
بعدم بگو وقت عصرونه اس یا بریم کیک درست کنیم

سوال های مرتبط