۱۴ پاسخ

از ده روزگی دیگه مادرا می رن باید تنهایی بزرگ کرد دیگه.

من از ده روزگی دیگه خودم بزرگ کردن

من از ده روزگی
بزرگ‌کردن بچه اصلا سخت نیست از لحظه به لحظه اش فقط لذت ببر همین

من بچه اولم از ۶ روزگی خودم تنها بودم ۶ روز بود زایمان کردم عمه فوت کرد مامانم مجبور شد بره تنها موندم

من خودم تنهایی
البته شبا گاهی شوهرم پامیشه کمکم
ولی چ بارداریم چ زایمانم چ الان این مادرشوهرلعنتیم هیچ کمکی بهم نداد
خداازشون نگذره
الانم انتظاربیجاداره بچمومیگیرن ک من کاراشونو کنم بچم خودشوهلاک میکنه انگارن انگار
فقط بفکراینن ک غذا شستن تمیزکردن جاروپارو کنم
خدا اهمو ازش بگیره مدیونی بچم گردنش

من ده روز اول مامانم کمک کرد ولی خونه مامانم موندم اما کاراشو خودم کردم

من از ده روزهگی تنها بودم از چهار روزهگی شب ها تنها روز بودن

من بچه اولم از ۱۰ روزگی تنها بزرگش کردم

من از ده روزگی قراره تنهایی ب کارام برسم
فعلا شیردهی و دادن قطره هاشو اوکیم
فقط باید مرحله ی شستشو رو یاد بگیرم

من از ۱۰ روزگی تنهام از همون سه روز اولم کاراشو خودم میکردم

والا من از دو روزگیش کلا تنها شدم

من مامانم خواهرم ده روز پیشم بودن بد اینکه بچه رو بردیم حموم ناهار خوردن رفتن ب سلامت سررهردوتا بچهام من خودم تنهایی از بچه ده روزم مراقبت کردم تا ب الان

من تا 40روز مامانم پیشم بود

بچه اولته 😍

سوال های مرتبط