۱۲ پاسخ

من وقتایی که شوهرم عصبیم کنه صبرو طاقتم نسبت به هانا هم کم میشه.. یعنی همه چیز کاملا برمیگرده به شوهرم
فکر کنم اکثر خانوما همینن اگه شوهره نره رو اعصابشون خودشون حوصله بچه رو دارن حالت عادی

من دقت کردم بیشتر داد و هدارام سر بچه ، از حرص شوهرمه
وگرنه اونکه بچست ، رشدش ، یادگیریش با بازی و بریز بپاشه

خسته میشی
درک نمیشی
قدر دانی نمیکنن ازت
همش انتظار دارن ازت
دیده نمیشی
میفهمم حالتو
ولی خودتم میدونی این وسط بی اشتباه ترین و بی خطا ترین موجود مرساناست

سعی کن اولویت بندی کنی
خودت رو هم بزار تو اولویت هات
شاید شوهرت متوجه نباشه
اما حال بد تو ، حال بد زن خونه
رو هنه چی اثر داره

دختر منم همینه واقعا به کارام نمیرسم یجاهایی کم میارم دیگه همسرمم وقتی اعصابم خورد میشه بجا اینکه درکم کنه سرزنشم میکنه ک چرا اینجور میکنی

گلم پسر منم همینه یعنی اقتضای سنشون همینه انتظار نداشته باش آروم باشن منم همش دنبالشم اینقد لاغر شدم نگو یه مدته اومدم شهرستان خونه بابام اینجا چون فضا و حیات بزرگه دیگه کارم راحت شده ولی چه کنم که باید برگردیم

عزیزم من هم همینطور بخاطر همین اومدم خونه مامانم یک ماهه اینجام مامانم از بچه نگهداری می‌کنه همش احساس میکنم ضعف دارم اعصابم نمی‌کشه همش برمی‌گرده به رفتاری مرد که فک می‌کنه چون من مادرم کل وظیفه بچه با منه تنها نیستی عزیزم

از خستگیه عزیزم. باید یه جوری حال خودتو بهتر کنی. طبیعت بچه شیطنته. تا وقتی به خودش آسیب نزنه اشکالی نداره. اتفاقا من از صبح پوستم کنده میشه تا انرژی این بچه رو تخلیه کنم. یک ثانیه آروم و قرار نداره. یعنی هر کی میبینه ش میگه شیطون ترین بچه ایه که دیده. منم بعضی وقتا عصبانی میشم. مخصوصا وقتی نزدیک پریودمه. باید با خودت تکرار کنی این فقط یه بچه ست. طبیعتش اینه. کل دنیاش بازی کردنه. این روزام میگذره.

وقتایی ک عصبی میشی یه اهنگ برا کوچولوت بزار تا برقصه خودب خود خودتم اروم میشی و کوچولوت ذوق میکنه یا یه خوراکی بده دستش تا اذیتت نکنه...شیطونا همشون دست ب یکی کردن ماماناروحرص بدن🤣🤣🤣😭

شاید اوایلی زایمانت بچت خیلی آروم بوده الان انتظار آروم‌بودن داری.
پسر من از روز اولی که دنیا اومد شبانه روز گریه میکرد من مجبور بودم بغل کنم هی بالا پایینش کنم تا ۶ماهگی خیلیییی زیاد گریه میکرد کولیک داشت بعد از اون هم یکسره بغلم بود میذاشتم زمین گریه میکرد همش باید کنارش میبودم الان که راه میره راحت شدم اوووج خوشبختیه منه درسته خیلیییی خراب کاری میکنه چقدر ظرف ازم شکونده همش تو کابینتاس رو سرامیکای خونه همش آب و پوس گوجه خیار هست.ولی من رهاش میکنم هرکار بخواد بکنه از دور نگاش میکنم فقط مواظبم کار خطر ناک نکنه.
البته وجود همسرم هم بی تاثیر نیست خدا خیرش بده خیلی کمک حالمه.
و البته وجود خانواده شوهرم خدا خیرشون بده خیلی بهمون کمک میکنن

چقد هممون دلامون پره 😔😔و کسی نیست به دادما برسه 😭

امروزم بعد اینگه ناراحتی کردم خواستیم بریم بیرون از پله خورد زمین سرش باد کزده اصن نابودم

وای من هم خیلی حس کلافگی دارم یهو صدام میره بالا اصم نمیخوام اینجوری باشم ولی خونه تمیزو توی ۱ ساعت امگار جنگ زده میکنه ! بعدش خودمو همش سرزنش میکنم که چرا باهاش بداخلاقی کزدم بعدش خودش میاد هی بوسم میکنه و ناز میکنه میخکام خودمو بکشم انقد از خودم بدم میاد

اون که الان هیچی نمیفهنه گ تو دادبزنی کارش میکنه تنها راه اینه هرچی زیاد دست میزنه جلو دستش بردار جون یک مدت بجه فقط با وسایل خانه بازی میکنن من کابینت گیره سدم میز تلویزیون چسب زدم گلدون برداشتم خانه واسش امن کن مه هرجا بخواد بره نری دنبالش

سوال های مرتبط