یوقتا واقعا خسته میشم از بچه داری نمیخوام ناشکری کنم اما وقتی اذیت میکنه دیگ میبرم امروز نشستم گریه کردم هیچی نمیخوره الکی هم بهونه میگیرع گریع میکنع پوشک بزور میکنم لباس نمیزاره تنش کنم خسته شدم بخدا 😭😭 الانم خوابید عذاب وجدان گرفتم چرا داد زدم سرش 😞

عزیزم خودتو ناراحت نکن برامون بارها پیش اومده برا هرکسی ممکنه پیش بیاد بچه های منم همینجورن بخدا منم روانی شدم.چالش های زندگی یکطرف بدعنق بودن بچه هاهم یطرف.اما بازم شکر که بچه هامون سالمن خودتو ناراحت نکن توروخدا

هممون همینیم عزیزم پسر بزرگ من ۷ سالشه اذیتش خیلی بیشتر از این کوچیکه هست انقد اذیت می‌کنه عوض ۱۰ تا بچه رو پر می‌کنه ولی دیگه چه کنیم

تموم چیزایی که گفتی برای دختر منم هست من فکر میکردم رفتارای اون غیرطبیعیه پس گویا تو این دوره از زندگیشون همشون اینقدر بدقلق و غرغرو میشن،من که دیگه در آستانه افسردگی ام رسما،ولی حرف مادرامون رو گوش نده اونا چندتا میاوردن و خیلی هم مثل ما توجه نمیکردن به بچه،میذاشتن خودش اروم بشه وقتی نمیگذروندن بابچه،اگه دقت کرده باشی یه اصطلاح هم دارن هی تکرارش میکنن که،تا بچه گریه نکنه کسی نمیفهمه چی میخواد،ماقبل ازینکه بچه کاری کنه خواستشو فراهم میکنیم

عزیزم همه مامانا شرایطتتو درک میکنیم
سعی کن به خودت بکی اون یه فنچ کوچولوعه که کارای شخصیشو نمیتونه انجام بده حتی خاسته هاشو نمیتونه بگه
از نظر بچه ها تنهاکسی که میتونه درکش کنه فقط مامانشونه
شما تنها تکیه گاهی عزیزم
باهاش بازی کن حتی موقع لباس پوشیدن هم با اهنگ و بازی لباس بپوش

به این نگاه کنید بزرگ میشه کنارتون راه میره حرف میزنه مدرسه میره باهاش کلی خوش میگذرونید

عزیزم حق داره موقع دندون در آوردنش اون درد داره شما خودتو بزار جای اون ببین چقد بداخلاق میشیم

تو چقدر منی آخه دیشب سر همین موضوعات یه عالمه گریه کردم تازه اینم اضافه کنم که شوهر من خیلی کم با بچه وقت میگذرونه و دلوین همش به من چسبیده لباس نمیپوشه نمیزاره پوشکش کنم و جیغ میزنه حتی یه بار اینقدر سر لباس پوشیدن گریه کرد به عق زدن افتاد و بالا آورد🤦

بخدا پسر منم همینطوره همه بچه ها همینن منم مثل شما بعد اینکه می‌خوابه عذاب وجدان میگیرم خیلی حس بدی دست میده بهم

ناراحت نباش عزیزم همه ی بچه دارا شرایط تورودارن منم بعضی وقتاولش میکنم میگم هرچقدردوس داری حالاگریه کن بعدش ناراحت میشم خودم
پیش میادفقط بایداستانه ی صبرمونوببریم بالا
کمک بگیرازمادرت یاکسیکه باهاش راحتی

وای منم دقیقا همینه پوشکشم میکنم میگیره می‌کشه بازمیکنه جیش هم نمیگه
دست کسی هم گوشی ببینه قیامت می‌کنه من دیگه شبا ساعت ده مثله دیوونه هام میگم فقط همه ساکت شن مغزم نمی‌کشه دیگه

عزیزم مادر بودن خیلی سخته هیچ کسی جز خودت درکش نمیکنی چون همه از دور دارن نگات میکنن شاید خیلی از ماها این تجربه داشتیم یا تجربه اش کنیم خدا به هممون قوت صبر بده 🥺

منم دیروز همین حسو داشتم. من که خودمو زدم اینقد عصبی بودم